ام المومنین حضرت خدیجه کبری (س)

 ام المومنین حضرت خدیجه کبری (س)

وفات ام المومنین حضرت خدیجه کبری (س) را به همه مسلمانان و شیعیان و محبین قرآن و اهل البیت (ع) تسلیت عرض می نماییم.

هدف از ازدواج سکونت و آرامش است


 

هدف از ازدواج سکونت و آرامش است

وَ مِنْ ایاتِهِ اَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ اَنْفُسِکُمْ اَزْواجا لِتَسْکُنُوا  اِلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمۀً اِنَّ فی ذلِکَ لَایاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّروُنَ :
و از  نشانه های او اینکه همسران ازجنس خودشما برای شماآفرید تا درکنارآنها آرامش یابید و در میانتان مودّت و رحمت قرار داد ، در این نشانه هایی است برای گروهی که تفکّرمیکنند. سوره روم آیه 21

آیات : نشانه ها خلَقَ : خلق کرد، آفرید اَزْواجا : همسر
تَسْکُنُوا : آرامش باطن وانس بگیرند جَعَلَ : قرار داد مَوَدَّة : دوستی
رَحْمَۀ : مهربانی یَتَفَکَّرُون : میاندیشند ، تفکر میکنند.

 
ادامه مطلب ...

ترک ازدواج به خاطر ترس از فقر و کیفر آن


 

ترک ازدواج به خاطر ترس از فقر و کیفر آن

.....اِنْ یَکُونُوا فُقَراءَ یُغْنِهِمُ اللّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللّهُ واسِعٌ عَلیمٌ : اگر چنانچه فقیر و تنگدست باشند خداوند از فضل خود آنان را بی نیاز می سازد، خداوند واسع وآگاه است.سوره نور آیه 33

اِنْ : اگر فقرا : نیازمندان فَضْل : کرم ، فزونی ، برتری 

یَکُونُوا : باشند ، خواهند بود واسع ، وسعت دهنده ، گشایشگر
عَلیم : دانا یُغنی : غنی میکند ، بی نیازمیسازد .

ازدواج در اصل یک عمل مستحب مؤکد است و اما اگر کسی در اثر نداشتن همسر مرتکب گناه گردد در این صورت واجب است زن بگیرد و خود را از ارتکاب به حرام و از تحمل ناراحتیهای جنسی نجات دهد
  توضیح المسائل ، مسأله 2452


 
ادامه مطلب ...

ترغیب افراد به ازدواج آسان

ترغیب به ازدواج آسان و فراهم کردن مقدمات ازدواج برای افراد

 وَ اَنْکِحُوا الایامی مِنْکُمْ وَ الصّالِحینَ مِنْ عِبادِکُمْ وَ اِمائِکُمْ ... سوره نور آیه33

مردان و زنان بی همسر را همسر دهید و همچنین غلامان و کنیزان صالح و درســـتکارتان را اگر فقیر و تنگدست باشند .
وَ اَنْکِحوا :ازدواج کنید ، به همسری دهید. اَنْکِحْ : ازدواج کن .
اَیاما : مردان بی همسر ، زنان بی شوهر ، دختران و پسران مجرّد ، جمع ایم.

صالِحینَ : شایستگان ، نیکان ، جمع صالح . عِباد : بندگان ، بردگان، جمع عبد .

اِماء : کنیزکان ، برده های زن ، جمع اَمَۀ .

بقیه را در ادامه مطلب مطالعه فرمائید. با تشکر


 
ادامه مطلب ...

اهمیت ازدواج

اهمیت و فضیلت ازدواج


 خداوند مهربان در آیه 33 سوره نور می فرماید:


مردان و زنان بی همسر را همسر دهید و همچنین غلامان و کنیزان صالح و درست کارتان را اگر فقیر و تنگدست باشند خداوند آنان را از فضل خود بی نیاز میسازد ، خداوند واسع و آگاه است.




خداوند متعال در قرآن مجید و پیشوایان و امامان معصوم(ع) در احادیث خود بدان ترغیب مینمایند و این امرمهم رایک فریضه مقدس وپرثمر معرفی میکنند که در زیر به چند مورد از آنها اشاره میشود :
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله میفرمایند:.
هیچ بنایی در اسلام ، به اندازه ازدواج ، ارزشمندتر و محبوبتر در پیشگاه خداوند متعال نمیباشد
.وسایل الشیعه ، جلد 14 ، صفحه 3
امام صادق علیه السلام میفرمایند:هیچ لذّت و عیشی در دنیا و آخرت، بالاتر از مجامعت با زنان و ازدواج نمیباشد.- . -  روضۀ المتقین ، جلد 8 ، صفحه 88

ازدواج یک سنت الهی است

ازدواج یک سنت الهی است
گرچه امروز مسأله ازدواج آن قدر در میان آداب و رسوم غلط و حتی خرافات پیچیده شده که به صورت یک جاده صعب العبور برای جوانان درآمده است ولی قطــــع نظر از این پیرایه ها ازدواج یک حکم فطری و هماهنگ قانون آفرینش است که انسان برای بقاء نسل و آرامش جسم و روح و حل مشکلات زندگی احتیاج به ازدواج سالم دارد.اسلام که هماهنگ با آفرینش گام برمیدارد نیز در این زمینه تعبیرات جالب و مؤثری دارد .



از جمله حدیث معروف پیامبر است:(ازدواج کنید تا نسل شما فزونی گیرد که من با فزونی جمعیت شما در قیامت به دیگر امّتها مباهات میکنم) . -  سفینه البحار ، جلد 1 ، صفحه 561

و در حدیث دیگری از آن حضرت میخوانیم:(کسی که همسر اختیار میکند نیمی از دین خود را محفوظ داشته و باید مراقب نیم دیگر باشد) .  سفینه البحار ، جلد 1 ، صفحه 562

 وهمچنین فرموده اند: هرکه برای پاک نگه داشتن خود از آنچه خداوند حرام کرده است ازدواج کند بر خداست که به او کمک کند .   میزان الحکمۀ ، جلد 5 ، صفحه 2252

این احادیث نشان میدهد که ازدواج یک سنت الهی است و از محبوبترین عبادتها بهحساب میآید و بااقدام بهاینامرمقدس،لذت زندگی رامی توان احساس کرد و دین و شخصیت اجتماعیرا ازسقوط و انحراف و هوسهای شیطانی حفظ کرد.

ازدواج تولدی دیگر.....

ازدواج تولدی دیگر.....


ازدواج حادثهای مهّم و باارزش ، بلکه تولّدی دوباره برای انسان اسـتت ازدواج یــــــعنی تشکیل زندگی مشترک و یکی شدن برای رسیدن به آرامش و حفظ نسل و تربیت انسانهای برتر از خود ، از آنـــــــــــجا که غریزه جنسی غریزهای است سرکش و نیرومند و ریشه دار که در نهاد هر بشـــــــــری قرار داده شده است و روشن است که وجود این غریزه تنها برای لذت بردن و تمتع نیست بلکه اثر وجودی این غریزه روی نظام حکیمانه الهی و برای تولید نسل و بقاء نوع بشر است . 




اصولاً خویشتنداری در برابر آن نیاز به تقوی و پرهیزکاری فراوان و ایمان قوی و نیرومند دارد بنابراین تنها راهی که بتواند جوابگوی تمام خواستههای جنسی باشد ازدواج مشروع و قانونی و گرفتن همسر است .خداوند در این باره می فرماید :

اِلاّ عَلی اَزْواجِهِمْ اَوْ مامَلَکَتْ اَیْمانُهُمْ فَاِنَّهُمْ غَـــیْرُمَلُومینَ.فَـــمَنِ ابْتَغی وَراءَ ذلِکَ فَاوُلئِکَ هُمُ الْعادوُنَ:
و آنها که تنها آمیزش جنسی با همسران و کنیزانشان دارند که در بهرهگیری از آنها ملامت نمیشوند . و هرکس غیر این طریق را طلب کند ، تجاوزگر است .مومنون 6/7

ازدواج سنت پیامبر(ص)

وَ مِنْ کُلِّ شَیْءٍ خَلَقْنا زَوْجَیْنِ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ سوره ذاریات 49

و از هر چیزی جفت خلق کردیم شاید شما متذکر شوید



در اسلام و قرآن ، ازدواج از مبانی زندگی سالم و معـــنوی معرفی شده تا آنجا که حضرت محمّد صلی الله علیه وآله نکاح را سنت  خود معرفی کرده و فرموده است:{هرکس از سنّت من روی گرداند ، از من نیست}
بحار الانوار ج103 ص1220

زوج و ازدواج انسانها و جانداران در قرآن کریم

زوج و ازدواج در انسانها و جانداران در آیاتی چند بیان شده از جمله :


 ومِنْ ایاتِهِ اَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ اَنْفُسِکُمْ اَزْواجا لِتَسْکُنُوا اِلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَۀً ...


و از نشانه های او اینکه خلق کرد برای شما از خود شما جفتهایی تا با آنها انس بگیرید و آرامش یابید و قرار داد بین شما دوستی و رحمت(1)

1} سوره روم /21

 

 

فاطِرُ السَّمواتِ و الارْضِ جَعَلَ لَکُمْ مِنْ اَنْفُسِکُمْ اَزْواجا و من الانْعامِ اَزْواجا یَذْرَؤُکُمْ فیهِ...


او آفریننده آسمانها و زمین است و از جنس شما همسرانی برای شما قرارداد و جفتهایی از چهارپایان آفرید و شما را به این وسیله (به وسیله همسران) تکثیر کند.سوره شوری/11)


 و به سوره ق آیه 7 و سوره یس آیه36 مراجعه کنید.


تعریف ازدواج

تعریف ازدواج



 تعریف لغوی : این واژه در لغت به معنی آمیزش جنسی و عقد است که برخی از پیشوایان لغت ، وضع آن را در معنی اول و برخی دیگر در معنی دوم و بالتبع در دیگری به استعاره دانستهاند . این واژه در اصطلاح شرعی نیز عقدی است که به نحوه خاص ، مشتمل بر ایجاب و قبول بین زن و مرد منعقد میگردد . در قرآن کریم بیش از پنجاه آیه به مسأله نکاح و لواحق آن اختصاص یافته است .ازدواج در قرآن کریم با عبارات مختلفی از جمله ، ازدواج ، انکاح و ... بیان شده است ، زوج(1)به هر دو قرین از مذکر و مؤنث در حیوانات و گیاهان و انسانها اطلاق میشود که با هم ازدواج یافته اند .ازدواج یعنی باهم جفت شدن (2) و جفت گرفتن یا زن گرفتن مرد و شوهر کردن زن.
1}قاموس قرآن قرشی

2}رهنگ فارسی عمید .

و (انکاح) (1) از باب افعال یعنی تزویج کردن زنی با مردی و بالعکس و همچنین به معنای بسته شدن و گره زدن زن و شوهر به یکدیگر میباشد .
1}قاموس قرآن قرشی .

قرآن بالاترین معجزه الهی است

قرآن بالاترین معجزه الهی است


وَ قالُوا لَوْلا اُنْزِلَ عَلَیْهِ ایاتٌ مِنْ رَبِّهِ قُلْ اِنَّمَا الاْیاتُ عِنْدَاللّهِ وَ اِنَّما اَنَانَذیرٌ مُبینٌ


گفتند : چرا معجزاتی از سوی پروردگارش بر او نازل نشده؟ بگو:معجزات همه نزد خدا است((و به فرمان او نازل میشود، نه به میل من و شما)من تنها انذارکننده آشکاری هستم(1)


مشرکین از روی سخریه و استهزاء گفتند : چرا پیامبر صلی الله علیه وآله عصای موسی و ید بیضاء و دَم مسیحا ندارد ؟ چرا او هم دشمنان خود را با معجزات بزرگ نابود نمیکند ؟ آنگونه که موسی و شعیب و هود و نوح و ثمود کردند ؟


1)عنکبوت 50

 

ماه مهمانی خدا.....

فرا رسیدن ماه مبارک رمضان ،ضیافت الله و ماه نزول قرآن کریم بر همه مسلمانان و شیعیان جهان مبارک باد.


ای خدای بزرگ

ای خالق کل عالم

ای پوشاننده گناهان

ای بی نیاز و ای مهربان

آمده ام مــــرا هم بپذیر.......

قرآن ، معجزه جاویدان

قرآن ، معجزه جاویدان


وَ اِنْ کُنْتُمْ فیرَیْبٍ مِمّانَزَّلْناعَلیعَبْدِنافَأْتُوابِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَادْعُوا شُهَداءَکُمْ مِنْ دُونِ اللّهِ اِنْ کُنْتُمْ صادِقینَ


اگر درباره آنچه بر بنده خود(پیامبر)  نازل کرده ایم،شک و تردید دارید،(لااقلّ)یک سوره همانند آن بیاورید و گواهان خود را غیر از خدا بر این کار دعوت کنید، اگر راست میگویید{1}


کلمه(شُهَداء)در اینجا اشاره به گواهانی است که آنها را در نفی رسالت پیامبر صلی الله علیه وآله کمک میکردند و جمله (مِنْ دُونِ اللّهِ)اشاره به این است که حتّی اگر همه انسانها  جز (الله) دست به دست هم بدهند ، برای اینکه یک سوره همانند سورههای قرآن بیاورند ، قادر نخواهند بود.


1)سوره بقره آیه 23

دگرگونی در موضع وهابیان

دگرگونی در موضع وهابیان


همان طور که گفته شد اساس وهابیت را ایجاد تفرقه و دو دستگی میان مسلمانان تشکیل میدهد و این ایده تا آغاز زمامداری عبد العزیز( 1304 ه)باقی بود، ولی پس از اشغال حجاز به دست او و تماس وهابیان با ملل مختلف اسلامی، موضع آنان به تدریج دگرگون گردید، زیرا وهابیان پیش از اشغال حرمین در صحراها و بادیهها زندگی میکردند، و با گروههای معدود تماس داشتند،واقعا فکر میکردند که اسلام واقعی همان است که فرزند عبد الوهاب به آنان آموخته است و جز آنان در جهان مسلمانی نیست، وپـــس از تــــسلط بــتر حرمین شریفین و گسترش تماسها، فکر خشونت به تدریج کاهش افت خصوصا پس از مـــــرگ عبد العزیز و روی کار آمدن فرزندان او مانند سعود، و فیصل، که مدتها در اروپا و آمریکــــا زندگی کرده بودند، فکر خشونت و تکفیر مسلمین - به دست فراموشی سپرده شده و تصـــــمیم گرفتند که دامنه تبلیغات را گسترده سازند. ولی موضع آنان نسبت به شیعه تغییر نکرد، بلکه پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، موضع آنان سختتر شده است، زیـــــرا پیوستــه از آن میترسند که موج انقلاب به سرزمین آنان برسد وتوده مستضعف بر آنان بشـــــورند و ارکان سلطنت را متزلزل سازند و لذا ماه و یا هفتهای نمیگذرد که جزوهای، رسالهای، نشریهای ویا کتابی بر ضد شیعه ننویسند و پیوسته همــــــــان دروغهای شاخداری را که در ده قرن گذشته پشتسر شیعه گفته شده، تکرار میکنند. 


شعار وهابیان: تکفیر مسلمانان جهان

شعار وهابیان: تکفیر مسلمانان جهان

کفر چو منی گزاف و آسان نبود محکمتر از ایمان من، ایمان نبود در دهر یکی چو من، و آنهم کافر پس در همه دهر، یک مسلمان نبود! از روزی که احمد بن تیمیه مکتب خود را پی ریزی کرد، تلویحا و تصریحا خود و اتباع خود را موحد و مسلمان دانسته و دیگر طوائف را کافر و مشرک میشمرد. برخی از اعــــمال مسلمانان از قبیل توسل به پیامبر و سفر برای زیارت قبر وی و جشن گرفتن در موالید را شرک و بدعت توصیف میکرد و مفاد آن این بود که مرتکبین این اعمال، مشرک بوده و طبعا کافر نیز خواهند بود.پــس از ابن تیمیه (کاسه لیس )سفره او محمد بن عبد الوهاب همین شعار را تکرار کرد و در رسالــــــه،اربـــع قواعد،در قاعده چهارم میگوید:مشرکان زمان ما بدتر از مشرکان گذشته اند،زیرا مشرکان گذشته، در حال رفاه، شرک میورزیدند، اما در حال سختی « به خدای یگانه پناه میبردند و خالــــــــصانه، تنها او را میخواندند، اما اینان در هر دو حال به پیامبر متوسل شده و میورزند{1}و در رساله دیگر میگوید :توحیدی که مشرکان زمان ما آن را انکار کردهاند، توحید در عبادت است{2}ما در تحلیل عقاید وهابیت توحید و شرک را به صورت منطقی تعریف کرده و حد و مرز آن را بیان خواهیم کرد و روشـــــــن خواهیم ساخت که اگرمعیاری را که این دو نفر برای توحید و شرک ترسیم میکنند، صحیح باشد، هرگز در روی زمین نمیتوان موحدی یافت و اساس اشتباه هر دو نفر این است که برای عبادت حد صحیحــــــی قائل نشده و هر نوع توسل به اسباب را پرستش سبب خوانده اند، و   تعلق به سبب، و عبادت سبــــــــب فرقی قائل نشدهاند. شعار وهابیان در تکفیر مسلمانان به قدری افراطی و شور است که به اصطلاح (حتی خوان هم فهمیده)آنجا که یکی از طرفداران آنان مانند آلوسی صاحب تاریخ نجد، بر آنـــــان خرده گرفته و میگوید:(سعود بن عبد العزیز) به اطراف لشکرکشی کرد و بزرگان عرب در برابر او ســــــر فرود آوردند ولی متاسفانه او مردم را از زیارت خانه خدا باز داشت و بر خلیفه عثمانی خروج کرد و مـــخالفان خود را تکفیر نمود و در قسمتی از احکام شدت عمل به خرج داد و درباره برخی از اعمال مسلمیــــن با دیدی ظاهر بینانه قضاوت کرد و آنان را متهم به شرک ساخت، در حالی که اسلام، آیین سهل و آسان است، نه آیین سخت، آنچنان که علمای نجد اندیشیدهاند و پیوسته بر مسلمانان منطقه یورش برده و اموال آنان را به عنوان جهاد فی سبیل الله غارت میکنند{3}
پاورقی:
. 1] محمد بن عبد الوهاب:اربع قواعد، ص 4
. 2] محمد بن عبد الوهاب:کشف شبهات، ص 3
3 ] سید محسن امین، کشف الارتیاب، ص 9 به نقل از تاریخ نجد.

محمد بن عبدالوهاب و حرکت وهابیت قسمت(2) انتقال به حریمله

  انتقال به (حریمله)

پدر محمد بن عبد الوهاب از محل اصلی خود به نام عیینه به بخش حریمله منتــقل شد و در آنجا زیست تا در سال 1143 مرگ او فرارسید. او از فرزند خود راضـــــی نبود و پیوســته او را سرزنش میکرد. حتی برادرش سلیمان بن عبد الوهاب از مخالفان سر سخت وی بود و بعدها کتابی در رد اندیشههای او نوشت. وقتی پدر فوت کرد، او محیط را برای اظهار عقاید خود بی مانع دید، ولی با هجوم عمومی مردم حریمله روبرو شد و نزدیک بود کــــــه خونش را بریزند. ناچار از آنجا به زادگاه خود عیینه باز گشت، پس از ورود به زادگاهش با امیر آنجا به نام عثمان بن معمر پیمان بست که هر یک از آن دو، بازوی دیگری باشد و امیر اجــازه دهد او عقاید خودرا بی پرده مطرح کند. شاید نتیجه آن، این باشد که امیر بر همه امیر نشینهای منطقه نجد که عیینیه نیز یکی از آنهاست تسلط یابد.



لطفا بقیه متن را در ادامه مطلب بخوانید 
ادامه مطلب ...

محمد بن عبدالوهاب و حرکت وهابیت

 فتنه ابن تیمیه خاموش شده بود، و اندیشههای او و شاگردش ابن القیم میرفت که در لابلای کتابها دفن شود، که ناگهان چهار قرن بعد، این افکار مجددا جان تازهای به خود گرفت و توسط محمد بن عبد الوهاب احیاء گردید. محمد بن عبد الوهاب در سال 1115  در شهرعیینه واقع در صحرای نجد عربستان چشم به جهان گشود و در سال 1206 یا 1207 دیده از جهان فرو بست. پدرش عبدالوهاب از علمای حنبلی و مورد احترام مردم شهر خود (عیینه) بود. فرزند عبد الوهاب پس از به پایان رساندن دروس مقدمات،زادگاهش را ترک گفت و به مدینه مهاجرت کرد و پس از اقامت کوتاهی در مدینه به بصره و سپس به بغداد و آنگاه به کردستان نیز آمد  « قم » و همدان و اصفهان روانه شد و در هر یک از این شهرها مدتی چند اقامت گزید تا آنجا که به شهر قم نیز آمد وو سرانجام تصمیم گرفت که به زادگاه خود برگردد و پس از بازگشت، هشت ماه از مردم دوری گزید، و سپس مردم را به آیین جدیدی فرا خواند1] . در بسیاری از کتابهای عربی، مسافرت شیخ به شهرهای مختلف و اقامت او در آن مناطق آمده است. و قدیمیترین کتاب  فارسی که در آن نامی از محمد بن عبد الوهاب و پارهای از عقاید او به میان آمده است، کتاب ذیل تحفۀ العالم نوشته عبد اتلطیف شوشتری است.2)


وی سالها در هند اقامت داشت و با محمد بن عبد الوهاب معاصر بود. کتاب فارسی دیگری که از این مردم نام برده، کتاب مآثر سلطانیه تالیف عبد الرزاق دنبلی ت ( 1067 ) - م ( 1242 ) است که توقف طولانی شیخ را در اصفهان برای فراگیری فقـــــه و اصول متذکر شده است(3) سومین کتاب فارسی که از او نام برده کتاب سفرنامه میرزا ابو طالب اصفهانی است که او نــتیز با
شیخ معاصر بوده و مسافرت او به اصفهان و اکثر بلاد ایران و خراسان تا سر حد غزنین را آورده است(4)غـــالب بــــــــــــیوگرافی نویسان،درباره محمد بن عبد الوهاب یادآور میشوند که از همان دوران جوانی سخنان زنندهای از او شنیده میشد، و پدر او که مرد صالحی بود، نیز انحراف او را پیشبینی میکرد. شیخ در جوانی غالبا به مطالعه زندگی نامه کسانی که مدعی نبوت شده بودند مانند مسیلمه کذاب و سجاج و اسود عنسی و طلیحه اسدی علاقه خاصی داشت [ 5] . اگر این گزارش درست باشد، حاکی از آن است که او ازهمان آغاز، سودای رهبری را در سر میپرورانده و سرانجام این سودا در دعوت وهابیگری جلوه کرد، و از این طریق به تکفیر تمام فرق اسلامی پرداخته و دیگران را جاهل و نادان و مشرک و بدعت گذار نامیده و این سیره همه بدعت گذاران و فرقه سازان است.

پاورقی:
1] احمد امین:زعماء الاصلاح، ص 10 ، ط بیروت.
2] سید عبد اللطیف:ذیل التحفۀ، ص 8 به بعد. چاپ بمبئی.
3] دنبلی، عبد الرزاق:المآثر السلطانیۀ، ص 82 به بعد.
4] میرزا ابو طالب:سفرنامه، ص 409 به بعد.
. 5] صدقی الزهادی:الفجر صادق، ص 17 و احمد زینی دحلان:فتنۀ الوهابیۀ، ص 66

توسل

توسل به اولیاء الهی و وسیله قرار دادن آنهــا در پـــیشگاه الـــهی برای آمــــرزش گـــناهان و رسیدن به مطلوبات،امری است که در آیات وروایات ما آمـــــده است و چون آنان را دارای وجودات مستقل از خداوند متعال نمیدانیم بلـــــــکه آنها را وابسته به خداوند متعال میدانیم و وسیلهای در پیشگاه او قرار میدهیم، توسل به آنها شرک نیست. در این مقاله این موضوع بررسی شده است.زندگی بشربر اساس بهرهگیری از وسائل و اسباب طبیعی استوار است که هر یک آثار ویژه خود را دارند همـــــــــه ما هنگام تشنگی آب مینوشیم،و هنگام گرسنگی غذا میــــــخوریم چه رفع نیــــــــاز توسط وسائل طبیعی، به شرط آنکه برای آنها(استقلال در تأثیر »)قائل نشویم،عین توحید است قرآن یادآور میشود که: ذوالقرنین در ساختن سد از مردم درخواست کمک کرد(فأعینونی بقوة جعل و بینهم ردما)کهف / 95   :با قدرت خویش مرا یاری کنید تا میان شما و آنان (یأجوج و مأجوج) سدی بر پا سازم کسانی که شرک را به معنـــی تعلق و توسل به غیر خدا » تفسیر میکنند،حرفشان تنها در صورتی صحیح است که ما برای ابزار و وسائط موجود،(اصـــــالت و استقلال)قائل شویم، 




 
ادامه مطلب ...

مسأله توسل

مساله (توسل) نیز شبیه مساله (شفاعت) است، این مساله به صاحبان مشکلات معنوی و مــــادی اجازه میدهد که دست به دامان اولیاء الله بزنند تا به اذن الله حل مشکلاتشان را از خدا بخواهند یعنی از یکسو خود به درگاه خدا روی میآورند و از سوی دیگر اولیاء الله را وسیله قــترار میدهند:(و لو انهم اذ ظلموا انفسهم جائوک فاستغفروا الله و استغفر لهم الرسول لوجدوا الله توابا رحیما)،اگر آنـتها هنگامی که به خود ستم میکردند(و مرتکب معصیت میشدند)به نزد تو میآمدند و از خدا طلب آمرزش میکردند،و رسول خدا (ص) نیز برای آنها طلب آمرزش مینمود خــــــــدا را توبه پذیر و مهربان میــتـافتند(1) و نیز در داستان برادران یوسف (ع)میخوانیم:آنها به پدرشان متوسل شدند و گفتند:(یا ابانا استغفر لــتنا انا کنا خاطئین)،ای پدر! برای ما، از خدا آمرزش بخواه چرا که ما خطا کار بودیم ،پــتدر پیر (یعــقوب پیامبر) این پیشنهاد را از آنها پذیرفت و به آنان وعده مساعد داد و گـــــــفت:سوف استغفر لکم ربی به زودی برای شما از پیشگاه پروردگارم طلب آمرزش میکنم(2)اینها گواه بر این است که (توسل )در امتهای پیشین بوده و هست ولی نباید از این حد منطقی فراتر رفت، و اولیاء الله را مستقل در تاثیر و بــــی نیاز از اذن خدا دانست که سبب (شرک و کفر)خواهد شد.و نیز نباید توسل به صورت عبادت اولیاء الله در آیدکه آن هم (شرک و کفر است)زیرا آنــها در ذات خود و بدون اذن پروردگار مالــــــک سود و زیانی نیستند قل لا املک لنفسی نفعا و لا ضرا الا ما شاء الله، بگو: من (حتی) برای خودم مالک ســود و زیانی نیستم مگر آنچه خدا بخواهد (3) .و غالبا در میان گروهی از عوام از همه فرق اسلامی همیشه افراط وتفریطهایی در مساله توسل دیده میشود که باید آنها را ارشاد و هدایت کرد.

پی نوشت ها:

1] سوره نساء، آیه64

2] سوره یوسف، آیه 97 و98

3}سوره اعراف، آیه 188 ]

مساله شفاعت..

 پیامبران الهی- و از همه برتر پیامبر اسلام (ص) ،دارای مقام شفاعتند و برای گــــــــروه خاصی از گنهکاران نزد خداوند شفاعت میکنند، ولی آن هم به اذن و اجازه پروردگار است:شفیع الا من بعد اذنه، هیچ شفاعت کنندهای نیست مگر بعد از اذن و  اجازه پروردگار(1) من ذا الـــذی یشفع عنده الا باذنه، کیست که در نزد او شفاعت کند جز به فرمان او »(2) و اگر در بعضی از آیات قــــــرآن اشــاره به نفی شفاعت بطور مطلق شده و میفرماید:من قبل ان یاتی یوم لا بیع فیه و لا خلۀ و لا شفاعۀ، انفاق کنید پیش از آن که روزی فرا رسد که در آن روز نه بیع وجود دارد((تا کسی بتواند سعادت و نجــــات را برای خود خریداری کند) و نه دوستی (و رفاقتهای معمولی سودی دارد) و نه شــــفاعت(3) منظور شفاعت استقلالی و بدون اذن خداست،یا درباره کسانی است که قابلیت شفاعت ندارند، زیرا بارها گـفته شد که آیات قرآن یکدیگر را تفسیر میکنند.ما معتقدیم: مساله شفاعت، وسیله مهمی است بـترای تربیت افراد،و باز گرداندن گنهکاران به راه راست وتشویق به پاکی و تقوا و احیای امید در دل آنـــــان، چرا که مساله شفاعت،بیحساب و کتاب نیست،تنها در مورد کسانی است کـــــه شایســــتگی آن را داشته باشند،یعنی آلودگی آنها در حدی نباشد که رابطه خود را با شفیعان بکلــی قطع کرده باشند،بنابراین مساله شفاعت به گنهکاران هشدار میدهد، تمام پلـــــها را پشت سر خود خراب نکنند و راهی برای بازگشت برای خود بگذارند و لیاقت شفاعت را از دست ندهند.

پی نوشت ها:
. 1] سوره یونس، آیه 3
. 2] سوره بقره، آیه 255
. 3] سوره بقره، آیه 254

آقای خوبم بیا که بوی سوختن درب خانه ی مادرت زهرا در تمام کوچه ها پیچیده......................

آقای خوبم بیا که بوی سوختن درب خانه ی مادرت زهرا در تمام کوچه ها پیچیده......................


گروه های تکفیری و سلفی مصر با حمله به مراسم میلاد امام زمان (عج) نزدیک قاهره، دانشمند مستبصر مصری را به شهادت رساندند.تکفیری های مصر یکشنبه شب، «شیخ حسن شحاته» فارغ التحصیل الازهر را به همراه سه تن دیگر از پیروان اهل بیت(ع) از جمله برادر این عالم بزرگ، به شهادت رساندند.


  ادامه مطلب ...