هوشیار باشیم......


بررسی بک جریان مرموز رسانه ای
در لندن جشن کوچکی با حضور جمعیتی کمتر از پانزده - بیست نفر برگزار شد و شرکت کنندگان در این مراسم به توهین علیه عایشه پرداختند

  «ما امشب علیه عایشه اعلام جنگ می کنیم(!)» این عبارت به مثابه اسم رمزی بود که توسط یک شبکه تلویزیونی از لندن به عالم اسلام مخابره شد. در لندن جشن کوچکی با حضور جمعیتی کمتر از پانزده-بیست نفر برگزار شد و شرکت کنندگان در این مراسم به توهین علیه عایشه پرداختند. تصاویر این جشن به همراه سخنرانی یاسر الحبیب، روحانی کویتی مقیم لندن، به سرعت در برخی شبکه های خبری و شبکه های اجتماعی توزیع شد و ماهیگیران حرفه‌ای آمدند تا از این آب گل‌آلود، ماهی‌های بزرگ خود را صید کنند...



هفته وحدت + شعر میلاد پیامبر

بسمه تعالی
 


آغاز هفته وحدت میان مسلمانان جهان را به همه تبریک عرض میکنیم



 در صدف پنهان مکن اینقدر مروارید را
عاشقان بگذار خوش باشند روز عید را
با وجود تو دگر جایی برای ماه نیست
آسمان با دیدنت گم می کند خورشید را
می کشانی کهکشان ها را به دنبال خودت
مشتری چشم هایت کرده ای ناهید را
می شکوفد چهره ی تو غنچه را در بوستان
شانه هایت می نوازد شاخه های بید را
کوهی و آتش فشان عشق جاری می کنی
بر لبانت آیه های محکم توحید را
در بشر یک عمر امید رهایی مرده بود
آمدی تا زنده گردانی تو این امید را
من به چشمانت یقین دارم، دلم یک رنگ نیست
ذبح خواهم کرد پای این یقین تردید را


هادی ملک پور

توسل در قرآن

توسل در قرآن



لفظ (الوسیله) دو بار در قرآن آمده است،یکبار در سوره مائده، آیه 35 :....وابتغوا الیه الوسیلۀ ..و بار دیگر در سوره اسراء، آیه 57(اولئک الذین یدعون یتبغون الی ربهم الوسیلۀ)اکنون به برخی از آیاتی که دال بر توسل اند، اشاره میکنیم:1. آیه توسل:(یا ایها الذین آمنوا اتقوالله و ابتغوا الیه الوسیلۀ وجاهدوا فی سبیله لعلکم تفلحون، (.  مائده( 5)، آیه 35 ) ای کسانی که ایمان آورده اید، از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید و وسیله ای برای تقرب به او بجویید و در راه او جهاد نمایید،باشد که رستگار شوید.در این آیه امر شده است که آدمی برای تقرب الهی وسیلهای بجوید. انسان مادی نمیتواند بدون وسیله لازم به خدا نزدیک شود و به مقام قرب الهی برسد، بلکه واسطهای لازم است که او را به این مقام برساند. این واسطه میتواند عبادت و کارهای نیک باشد و انسان به کمک نماز، روزه، حج و اعمال خیر دیگر به خداوند متعال نزدیک شود. همچنین این واسطه میتواند محبت اولیای خدا باشد که خود او تأکید نموده است:(قل لا اسئلکم علیه اجراً الا المودة فی القربی)(شوری (42) آیه 23).انسان با توسل به کسانی که محبوب خدا هستند، مانند پیامبران و معصومان و مؤمنان صالح، به تقرب الهی دست مییابد.در آیه مذکور واژه(الوسیله) مطلق آمده است .پس هر چیزی که مرضی و مورد توجه خدا باشد، میتواند وسیله قرار گیرد.حال ممکن است این وسیله از نوع افعال باشد، مانند نماز، روزه، حج، جهاد، یا از انواع اشخاص باشد، مانند انبیا و اولیای خدا، یا از نوع اشیا باشد، مانند کعبه، حجرالاسود، مقام ابراهیم و قرآن. خلاصه هر چیزی که ما را به خدا نزدیک کند و ما را به یاد خدا بیندازد، میتواند وسیله قرار گیرد. مثلًا درباره اولیای خدا از پیامبر گرامی چنین روایت شده  است:
 
ادامه مطلب ...

صفویان به زور ایرانیان را شیعه کردند

صفویان به زور ایرانیان را شیعه کردند
 

سابقه دین اسلام در سرزمین ایران به عصر حیات «پیامبر اکرم(ص)» و نامه آن حضرت به «خسرو پرویز» شاه ایران برمی‏گردد؛ و ورود رسمی این دین به این سرزمین، به سال 16 هجری و در زمان حکومت «عمر بن خطاب» خلیفه دوم.

 
ادامه مطلب ...

کتاب خواندم شیعه را نابود کنم، شیعه شدم!


کتاب خواندم شیعه را نابود کنم، شیعه شدم!

به گزارش خبرگزاری اهل بیت(ع) ـ ابنا ـ «عصام العماد» استاد دانشگاه الازهر مصر، در جمع دانشجویان شرکت کننده در ضیافت اندیشه قرآنی، دانشگاه صنعتی همدان درباره اصول و اعتقادات وهابیت افزود: مهمترین و اساسی‌ترین اختلاف وهابیون و شیعیان بر سر امیرالمومنین (ع) است که این مساله در طول نسل‌های متوالی به صورت تقلیدی ادامه می‌یابد، اما من با شناخت و تحقیق فراوان درباره زندگی حضرت علی(ع) تغییر عقیده داده و شیعه شدم.

وی درباره شکل‌گیری فرقه وهابیت اظهار کرد: من معتقدم آمریکا و انگلیس حامیان وهابیت هستند و مشکل وهابیون این است که راه خود را گم کرده‌اند.

عصام العماد تصریح کرد: از اشکالات دیگر وهابیون این است که اهل‌بیت(ع) را به هیچ عنوان قبول ندارند و اگر کسی به اهل‌بیت(ع) علاقه ورزد از وهابیت طرد می‌شود.

وی درباره رابطه با خانواده وهابی خود ادامه داد: تلاش‌های فراوانی کردم که نظر آنان را نسبت به وهابییت تغییر دهم، اما متاسفانه موفق نشدم.

این وهابی شیعه شده خاطرنشان کرد: بیداری یعنی بصیرت و نگرش افراد قبل و بعد از بیداری تغییر می‌کند، این بیداری که در عربستان، بحرین و یمن ایجاد شده باعث به وجود آمدن همبستگی در بین جوامع آنان شده است.

عصام‌العماد بزرگ‌ترین اشتباه وهابیت را تفسیر اشتباه لغات عنوان و خاطرنشان کرد: با تفسیر اشتباه می‌توان قرآن را ۱۸۰ درجه تغییر داد و مشکل محمدعبدالوهاب این بود که قرآن را بر اساس لغت‌نامه اعراب و نه بر اساس لغت‌نامه قرآنی تفسیر کرد و همان اشتباهی را کرد که خوارج با تفسیر اشتباه خود از قرآن کردند.

وی ادامه داد: اعتقاد وهابیت به شرک بودن توسل به بقاع متبرکه و حرم اهل بیت(ع) اشتباه در تفسیر کلمات وهابیت است، چراکه دشمنان درصدد بودند تا برای شیعه مشکلاتی را فراهم کنند و در این زمینه وهابیون به گمراهی کشیده شده و در کتاب‌های خود به جای خداشناسی به قبرشناسی رسیدند تا جایی که قبل از شیعه شدنم اینقدر در مورد این مسائل با سایرین صحبت می‌کردیم که من زمانی متوجه شدم به سمت مشکلات روانی حرکت کرده و اعتقادات اسلامی ما در حال گرایش به قبور است.

این مستبصر یمنی الاصل تصریح کرد: در وهابیت به قرآن توجه شده، اما به عمق و مفاهیم آن توجهی نمی‌شود.

وی گفت: کتابی از شیخ مفید درباره اهل بیت(ع) را به من سپردند و خواستند که نقد و تحلیل محکمی را برای این کتاب و مضامین آن بنویسم و معتقد بودند با نوشتن نقد بر این کتاب شیعه نابود خواهد شد، ولی من پس از مطالعه آن شیعه شدم.

عصام‌العماد بیان کرد: دلیل گرایش من به مذهب شیعه این است که شیعه از عمق اسلام برآمده است.

امروز زنده ام بولای تو یا علی.....


قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم :لو ان الریاض اقلام و البحر مداد و الجن حساب و الانس کتاب ما احصوا فضائل علی بن ابیطالب(ع)

حضرت رسول الله(ص) فرمودند:اگر درختان قلم و دریاها مرکب و جنییان حسابگر و انسان ها نویسنده شوند نمی توانند امتیازات و برتری علی بن ابیطالب(ع) را شماره کنند.

منبع:مناقب ص18طبع ایران سنه 1313 و کفایه الطالب کنجی شافعی ص 123

شعار وهابیان: تکفیر مسلمانان جهان

شعار وهابیان: تکفیر مسلمانان جهان

کفر چو منی گزاف و آسان نبود محکمتر از ایمان من، ایمان نبود در دهر یکی چو من، و آنهم کافر پس در همه دهر، یک مسلمان نبود! از روزی که احمد بن تیمیه مکتب خود را پی ریزی کرد، تلویحا و تصریحا خود و اتباع خود را موحد و مسلمان دانسته و دیگر طوائف را کافر و مشرک میشمرد. برخی از اعــــمال مسلمانان از قبیل توسل به پیامبر و سفر برای زیارت قبر وی و جشن گرفتن در موالید را شرک و بدعت توصیف میکرد و مفاد آن این بود که مرتکبین این اعمال، مشرک بوده و طبعا کافر نیز خواهند بود.پــس از ابن تیمیه (کاسه لیس )سفره او محمد بن عبد الوهاب همین شعار را تکرار کرد و در رسالــــــه،اربـــع قواعد،در قاعده چهارم میگوید:مشرکان زمان ما بدتر از مشرکان گذشته اند،زیرا مشرکان گذشته، در حال رفاه، شرک میورزیدند، اما در حال سختی « به خدای یگانه پناه میبردند و خالــــــــصانه، تنها او را میخواندند، اما اینان در هر دو حال به پیامبر متوسل شده و میورزند{1}و در رساله دیگر میگوید :توحیدی که مشرکان زمان ما آن را انکار کردهاند، توحید در عبادت است{2}ما در تحلیل عقاید وهابیت توحید و شرک را به صورت منطقی تعریف کرده و حد و مرز آن را بیان خواهیم کرد و روشـــــــن خواهیم ساخت که اگرمعیاری را که این دو نفر برای توحید و شرک ترسیم میکنند، صحیح باشد، هرگز در روی زمین نمیتوان موحدی یافت و اساس اشتباه هر دو نفر این است که برای عبادت حد صحیحــــــی قائل نشده و هر نوع توسل به اسباب را پرستش سبب خوانده اند، و   تعلق به سبب، و عبادت سبــــــــب فرقی قائل نشدهاند. شعار وهابیان در تکفیر مسلمانان به قدری افراطی و شور است که به اصطلاح (حتی خوان هم فهمیده)آنجا که یکی از طرفداران آنان مانند آلوسی صاحب تاریخ نجد، بر آنـــــان خرده گرفته و میگوید:(سعود بن عبد العزیز) به اطراف لشکرکشی کرد و بزرگان عرب در برابر او ســــــر فرود آوردند ولی متاسفانه او مردم را از زیارت خانه خدا باز داشت و بر خلیفه عثمانی خروج کرد و مـــخالفان خود را تکفیر نمود و در قسمتی از احکام شدت عمل به خرج داد و درباره برخی از اعمال مسلمیــــن با دیدی ظاهر بینانه قضاوت کرد و آنان را متهم به شرک ساخت، در حالی که اسلام، آیین سهل و آسان است، نه آیین سخت، آنچنان که علمای نجد اندیشیدهاند و پیوسته بر مسلمانان منطقه یورش برده و اموال آنان را به عنوان جهاد فی سبیل الله غارت میکنند{3}
پاورقی:
. 1] محمد بن عبد الوهاب:اربع قواعد، ص 4
. 2] محمد بن عبد الوهاب:کشف شبهات، ص 3
3 ] سید محسن امین، کشف الارتیاب، ص 9 به نقل از تاریخ نجد.

محمد بن عبدالوهاب و حرکت وهابیت قسمت(2) انتقال به حریمله

  انتقال به (حریمله)

پدر محمد بن عبد الوهاب از محل اصلی خود به نام عیینه به بخش حریمله منتــقل شد و در آنجا زیست تا در سال 1143 مرگ او فرارسید. او از فرزند خود راضـــــی نبود و پیوســته او را سرزنش میکرد. حتی برادرش سلیمان بن عبد الوهاب از مخالفان سر سخت وی بود و بعدها کتابی در رد اندیشههای او نوشت. وقتی پدر فوت کرد، او محیط را برای اظهار عقاید خود بی مانع دید، ولی با هجوم عمومی مردم حریمله روبرو شد و نزدیک بود کــــــه خونش را بریزند. ناچار از آنجا به زادگاه خود عیینه باز گشت، پس از ورود به زادگاهش با امیر آنجا به نام عثمان بن معمر پیمان بست که هر یک از آن دو، بازوی دیگری باشد و امیر اجــازه دهد او عقاید خودرا بی پرده مطرح کند. شاید نتیجه آن، این باشد که امیر بر همه امیر نشینهای منطقه نجد که عیینیه نیز یکی از آنهاست تسلط یابد.



لطفا بقیه متن را در ادامه مطلب بخوانید 
ادامه مطلب ...

چرا نام علی(ع) در قرآن نیامده است؟

 

نقل شده است که یک نفر یهودی، در زمان حضرت امیر(ع) به قصد طعن و سرکوفت مسلمانان به حوادث نامطلوب صدر اسلام اشاره کرده و میگوید: «ما دُفِنْتُمْ نَبیَّکُمْ حَتّی اًّخْتَلَفْتُم فیهِ»؛ هنوز پیغمبرتان را دفن نکرده بودید که درباره‏اش اختلاف کردید.


امیرالمؤمنین(ع) به او جواب خیلی عجیبی میدهد، ایشان میفرماید: «اًّنّما اًّخْتَلَفْنا عَنْهُ لا فیهِ وَلکِنَّکُمْ ما جَفَّتْ أَرْجُلَکُمْ مِنَ البَحْرِ حَتّی قُلْتُمْ لِنَبِیِّکُمْ: اًّجْعَلْ لَنا اًّلهاً کَما لَهُمْ الهََْ، فَقالَ: اًِّنَّکُمْ قومٌ تَجْهَلُونَ»;{1} ما درباره پیغمبر(ص) اختلاف نکردیم، اختلاف ما درباره دستوری بود که از پیغمبر ما رسیده بود. ولی شما هنوز پایتان از آب دریا خشک نشده بود که از پیغمبرتان خواستید که همان اصل اول توحیدتان را زیر پابگذارید، گفتید برای ما بتی بساز مثل اینها سپس فرمود شما گروهی نادان هستید/



پاسخ 2:به عقیده مسلمانان، قرآن کریم در طول 23 سال به مناسبت‏های گوناگون از جانب خداوند بزرگ نازل شده و به وسیله پیامبر اکرم(ص) تنظیم و به دستور ایشان یادداشت گردیده است. با نزول هر یک از آیات، پیامبر(ص) جای آن را مشخص میفرمود . و به این ترتیب آیات قرآن به ترتیب نزول آنها قرار گرفته است، زیرا نخستین سوره‏ای که نازل شده سوره علق است در حالی که در آغاز قرآن قرار نگرفته است و گاه یک آیه مکی در سوره‏ای که بیشتر آن مدنی است، گنجانده شده است و گاه بر عکس در وسط پاره‏ای از آیات که مضامین آن فقهی است، مسایل اعتقادی قرار گرفته است/

یکی دیگر از ویژگیهای قرآن، بیان تمامی مسایل گوناگون فقهی، اعتقادی، تاریخی و اخلاقی است: «...لا رَطْبٍ وَ لا یابِسٍ اًّلاّ فی کِتابٍ مُبینِ»{2} و این ویژگی جامعیت، از مصادیق اعجاز قرآن است. قرآن کریم در جای دیگری میفرماید: «وَ لَقَدْ صَرَّفْنا لِلنّاسِ فی هذَا القرآنِ مِنْ کُلِّ مَثَلٍ...»;{3} ما برای مردم در این قرآن از هر نمونه‏ای - چیزی - بیان کردیم/

از این رو قرآن، اصول کلی را بیان فرموده است اما تبیین جزییات را به عهده پیامبر(ص) نهاده است/

قرآن، در بسیاری موارد از کنایه، مجاز و استعاره نیز استفاده کرده است. به گفته علمای علم معانی و بلاغت به کنایه سخن گفتن، از تصریح بهتر و رساتر است/

بنابراین در قرآن به نام افراد و یا جزییات کم‏تر اشاره شده چنان که نام‏های پیامبران بلکه اسامی صحابه و یاران پیامبر نیز نیامده است. آنچه از نگاه قرآن اهمیت دارد، ضرورت نبوت و امامت است اما تعیین مصداق آن، به شیوه‏های دیگر واگذار شده است/

اگر در قرآن نامی از بیشتر پیامبران برده نشده است، - تنها 26 تن نام برده شده‏اند - دلیل آن نیست که آنان پیامبر یا رسول نبوده‏اند زیرا قرآن خود میفرماید: «وَ لَقَدْ أرْسَلْنا رُسُلاً مِنْ قَبْلِکَ مَنْهُمْ مَنْ قَصَصْنا عَلَیْکَ وَ مِنْهُمْ مَنْ لَمْ نَقْصُصْ عَلَیْکَ...»;{4} پیش از تو رسولانی فرستادیم که سرگذشت گروهی را برای تو ذکر کردیم و سرگذشت گروهی را ناگفته گذاشتیم/

البته نام برخی از پیامبران به صورت اشاره و کنایه آمده است، به طور مثال نام اشموئیل با عنوان «وقال لهم نبیّهم»{5} آمده و نام حضرت خضر به عنوان «فَوَجَدا عَبْداً مِنْ عِبادِنا»{6} ذکر شده است/



پاسخ 3: قرآن کریم درباره هیچ کس پس از پیامبر اکرم(ص) به اندازه حضرت علی سخن نگفته است، گرچه نام آن حضرت در قرآن به صراحت نیامده است، اما با عناوین و عبارات گوناگونی که از تصریح کردن به نام آن حضرت تأثیر بیشتری دارد، به آن حضرت اشاره نموده است مانند:

الف) «اًّنَّما وَلِیُّکُمْ الله وَ رَسُولُهُ والّذینَ آمَنُوا الّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاَْ وَ یُؤتُونَ الزَّکاَْ وَ هُمْ راکِعُونَ»;{7} ولی شما خدا و رسول خدا و کسانی هستند که ایمان آورده‏اند و نماز را به پاداشته و زکات را در حال رکوع پرداخت مینمایند/

ب) آیه مباهله: «قُلْ تَعالَوا نَدْعُ أَبْنأَنا وَ أبْنأَکُمْ وَ أنْفُسَنا وَ أنْفُسَکُمْ»;{8} ای رسول بگو بیایید بخوانیم فرزندانمان را و فرزندانتان را و جانمان را و جانتان را... در این آیه از علی به عنوان جان رسول خدا یاد شده است/

ج) «مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتابِ»;{9} این آیه، علی(ع) را کسی معرفی مینماید که تمام علم کتاب نزد اوست/

د) «أَطیعُوا الله وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الأَمْرِ مِنْکُمْ».{10}

بنا به این آیه شریفه هم، حضرت علی(ع) ولی امر بوده و اطاعت از او هم‏تراز اطاعت از خدا و رسول دانسته شده است و ده‏ها آیه دیگر که در جای خود بحث شده و به اثبات رسیده است/

آنچه یادآوری شد، گویای این واقعیت است که در قرآن کریم، اگر چه نام حضرت علی برده نشده است اما تعبیراتی بهتر به جای تصریح به نام آن حضرت آمده است و نباید گمان کرد چون قرآن از آن حضرت نام نبرده پس ولایت ایشان اهمیتی ندارد چرا که اگر به قرآن و دستورهای آن از این منظر بنگریم، باید بسیاری از احکام و عقاید که از اهمیت خاصی نزد مسلمانان برخوردار است، از اهمیّت چندانی برخوردار نباشد، در حالی که چنین نیست/

از دیدگاه مسلمانان پیروی از آنچه پیامبر فرموده است واجب است، چون دستورهای آن حضرت مانند فرمان‏های خداوند است. قرآن میفرماید: «...ما أتاکُمُ الرّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا...»;{11} آنچه رسول حق دستور دهد، بگیرید و هر چه نهی کند، واگذارید/

یکی از دستورهای بسیار مهم پیامبر(ص) که در جهت تفسیر و تبیین آیات یاد شده صادر شده است، اطاعت و پیروی از علی است که او را مدار حق و ولی و سرپرست مسلمانان پس از خودش معرفی فرموده است.

 


پی نوشت"

[1]. نهج‏البلاغه، حکمت 317/

[2]. سوره انعام، آیه 59/

[3]. سوره اسرأ، آیه 89/

[4]. سوره غافر، آیه 78/

[5]. سوره بقره، آیه 248/

[6]. سوره کهف، آیه 65/

[7]. سوره مائده، آیه 55/

[8]. سوره آل عمران، آیه 61/

[9]. سوره رعد، آیه 43/

[10]. سوره نسا، آیه 59/

[11]. سوره حشر، آیه 7/