«آنتون وسنین» جوان روسی است که در خانواده ای مسیحی به دنیا آمده است. وی پس از مدت ها تحقیق و مطالعه درباره مذاهب اسلامی بویژه مذهب تشیع، به این مذهب حق ایمان آورده است.
به گزارش سرویس ترجمه شفقنا(پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه) «آنتون وسنین» در سال 1404ه برابر با 1984 م در «سیبری» روسیه متولد شد و در یک خانواده مسیحی بزرگ شد و در ماه محرم سال 1423ه برابر با 2002 م به مذهب حق شیعه ایمان آورد.
داستان شیعه شدن آنتون
آنتون درباره شیعه شدن خود می گوید: در نوجوانی به کلیسا می رفتم اما عقاید مسیحی را عقایدی عقلی نمی دیدم و گمان می کردم که قادر نیست نیازهای فطری مرا سیراب کند. سوالات عقیدتی زیادی در درونم وجود داشت که علمای مسیحی از دادن پاسخ های قانع کننده به آن ناتوان بودند.
وی ادامه می دهد: حدود سال 1421 برابر با 2001م و پس از اتمام دوران دبیرستان به مسکو رفتم و در آنجا با برخی علمای دینی از ادیان مختلف مانند یهودی و اسلامی دیدار کردم و از آنها کتاب هایی را گرفتم و به کشورم بازگشتم. پس از بازگشت به سیبری، شروع به خواندن این کتاب ها کردم . همین موقع بود که برآیم روشن شد که یهودیت مرحله مقدماتی مسیحیت، مسیحیت نیز کاملتر از یهودیت و اسلام نیز کاملتر از مسیحیت است.
این مستبصر روسی با اشاره به اسلام آوردن خود، می افزاید: کتاب های احمد دیدات و دیگر کتاب هایی را در زمینه دین اسلام مطالعه کردم تا اینکه حقانیت دین اسلام برای من اثبات شد و در سال 1422ه یعنی 2002 م اسلام آوردم.
به گزارش خبرگزاری اهل بیت(ع) ـ ابنا ـ «عصام العماد» استاد دانشگاه الازهر مصر، در جمع دانشجویان شرکت کننده در ضیافت اندیشه قرآنی، دانشگاه صنعتی همدان درباره اصول و اعتقادات وهابیت افزود: مهمترین و اساسیترین اختلاف وهابیون و شیعیان بر سر امیرالمومنین (ع) است که این مساله در طول نسلهای متوالی به صورت تقلیدی ادامه مییابد، اما من با شناخت و تحقیق فراوان درباره زندگی حضرت علی(ع) تغییر عقیده داده و شیعه شدم.
وی درباره شکلگیری فرقه وهابیت اظهار کرد: من معتقدم آمریکا و انگلیس حامیان وهابیت هستند و مشکل وهابیون این است که راه خود را گم کردهاند.
عصام العماد تصریح کرد: از اشکالات دیگر وهابیون این است که اهلبیت(ع) را به هیچ عنوان قبول ندارند و اگر کسی به اهلبیت(ع) علاقه ورزد از وهابیت طرد میشود.
وی درباره رابطه با خانواده وهابی خود ادامه داد: تلاشهای فراوانی کردم که نظر آنان را نسبت به وهابییت تغییر دهم، اما متاسفانه موفق نشدم.
این وهابی شیعه شده خاطرنشان کرد: بیداری یعنی بصیرت و نگرش افراد قبل و بعد از بیداری تغییر میکند، این بیداری که در عربستان، بحرین و یمن ایجاد شده باعث به وجود آمدن همبستگی در بین جوامع آنان شده است.
عصامالعماد بزرگترین اشتباه وهابیت را تفسیر اشتباه لغات عنوان و خاطرنشان کرد: با تفسیر اشتباه میتوان قرآن را ۱۸۰ درجه تغییر داد و مشکل محمدعبدالوهاب این بود که قرآن را بر اساس لغتنامه اعراب و نه بر اساس لغتنامه قرآنی تفسیر کرد و همان اشتباهی را کرد که خوارج با تفسیر اشتباه خود از قرآن کردند.
وی ادامه داد: اعتقاد وهابیت به شرک بودن توسل به بقاع متبرکه و حرم اهل بیت(ع) اشتباه در تفسیر کلمات وهابیت است، چراکه دشمنان درصدد بودند تا برای شیعه مشکلاتی را فراهم کنند و در این زمینه وهابیون به گمراهی کشیده شده و در کتابهای خود به جای خداشناسی به قبرشناسی رسیدند تا جایی که قبل از شیعه شدنم اینقدر در مورد این مسائل با سایرین صحبت میکردیم که من زمانی متوجه شدم به سمت مشکلات روانی حرکت کرده و اعتقادات اسلامی ما در حال گرایش به قبور است.
این مستبصر یمنی الاصل تصریح کرد: در وهابیت به قرآن توجه شده، اما به عمق و مفاهیم آن توجهی نمیشود.
وی گفت: کتابی از شیخ مفید درباره اهل بیت(ع) را به من سپردند و خواستند که نقد و تحلیل محکمی را برای این کتاب و مضامین آن بنویسم و معتقد بودند با نوشتن نقد بر این کتاب شیعه نابود خواهد شد، ولی من پس از مطالعه آن شیعه شدم.
عصامالعماد بیان کرد: دلیل گرایش من به مذهب شیعه این است که شیعه از عمق اسلام برآمده است.
تهمت غلو و غالی بودن به شیعه
اشاره:
یکی از پدیده های
انحرافی که در حوزه ی اعتقادات دینی در جهان اسلام رخ داده است پدیده غلو و
ظهور غالیان است.آنان کسانی بودند که در حق پیامبر(ص)یا مولایم علی بن
ابیطالب(ع)و ائمه اهل البیت(ع)یا افراد دیگر به الوهیت ،و حلول خداوند در
آنها ، و با اتحاد خداوند با آنان قایل شده اند.طبق گزارش های تاریخی
،بیشترین غلو در جهان اسلام در مورد مولایم امام علی(ع)و در حق او صورت
گرفته است.شیخ مفید(ره)در مورد غلات گفته است:(عده ای از متظاهران به دین
اسلامنند که در حق امیر المومنین(ع) و امامان از ذریه او قایل به الوهیت و
نبوت شدند.آنان گمراه و کافرنند(امیرالمونین(ع) به قتل آنان دستور داده
استو ائمه اهل البیت(ع)آنان را کافر و خارج ازز دین دانسته اند.{1}
نشانه های غلو:
غالیان
در جهان اسلام عقایدی داشتندکه برخی از آنهابا عقاید مذاهب اسلامی همانند
بودند. ولی عقایدیکه از ویژگی های آنان بود و نشانه های غلو به شمار
میروندعبارتند از:
1)اعتقاد به الوهیت پیامبر اکرم(ص)یا مولایم امیر الومنین(ع)یا یکی از ائمه اهل البیت(ع)،یا فرد دیگری.
2)اعتقاد به اینکه تدبیر جهان به پیامبر اکرم(ص)یا امیر المونین(ع)یا ائمه اهل البیت(ع)یا افراد دیگری واگذار شده بود.
3)اعتقاد به نبوت امیر المونین(ع)یا ائمه دیگر ،یا فردی از امت اسلامی.
شیخ
مفید (ره)در مورد نشانه های غلو گفته است:(در علامت غلو همین کافی است که
فردی نشانه های مخلوق بودن را در پیشوایان معصوم(ع)نفی کند و به الوهیت
آنان قایل شود)
سلام محضر همه بازدید کنندگان عزیز
چه قدر قشنگ و زیباست واقعا هیچ مذهبی نیست که به اندازه شیعه دعاهای زیبا و پر معنا داشته باشد.
بـسْـمِ اللَّهِ الـنُّـورِ ،بـسْـمِ اللَّهِ نُـورِ الـنُّـورِ
بـسْـمِ اللَّهِ نُـــــورٌ عَـلــى نُـــورٍ ،
بـسْـمِ اللَّهِ الَّــــذى هُـــوَ مُــدَبِّــرُ الاُمُــورِ
بـسْـمِ اللَّهِ الَّــــذى خَلَقَ الـنُّـورَ مِنَ النُّورِ
اَلْـحَـمْدُ للَّهِِ الَّـذى خَلَقَ الـنُّـورَ مِنَ الـنُّــورِ
وَ اَنْـــزَلَ الـــنُّـــــورَ عَــلــىَ الـــــطُّـــــــورِ
فـى کِـتـابٍ مَسْطُـورٍ ، فى رَقٍّ مَـنْـشُـورٍ
بـِـقَـدَرٍ مَــقْــدُورٍ ، عَـلـى نَـبـِىٍّ مَـحْـبُــورٍ
اَلْـحَـمْـدُ للَّهِِ الَّــذى هُــوَ بـِالْـعِــزِّ مَـذْکُــورٌ
وَ بـِالْـفَـخْـرِ مَـشْهُـورٌ ، وَ عَـلَـى الـسَّـرَّ آءِ
وَ الــضَّــرَّ آءِ مَــشْـکُـورٌ ، وَ صَــلَّــى الـلّـهُ
عَلى سَیِّـدِنا مُـحَـمَّـدٍ وَ آلِـهِ الـطَّـاهِـریـنَ
تزویر با لباس دیانت و تقوی به میدان می آید.
تزویر سکه ای است دورو، که بر یک رویش نام خدا و بر روی دیگرش نقش ابلیس است.
عوام خدایش را می بینند و اهل معرفت ابلیسش.
و چه خون دلها خورد علی از دست این جماعت سر به سجود آیه خوان و به ظاهر متدین.
عرض سلام ،ادب و احترام
کتابی که اینبار میذارم در مورد مسئله توسل به اولیا الهی است به قلم آیت الله جعفر سبحانی
دگرگونی در موضع وهابیان
همان طور که گفته شد اساس وهابیت را ایجاد تفرقه و دو دستگی میان مسلمانان تشکیل میدهد و این ایده تا آغاز زمامداری عبد العزیز( 1304 ه)باقی بود، ولی پس از اشغال حجاز به دست او و تماس وهابیان با ملل مختلف اسلامی، موضع آنان به تدریج دگرگون گردید، زیرا وهابیان پیش از اشغال حرمین در صحراها و بادیهها زندگی میکردند، و با گروههای معدود تماس داشتند،واقعا فکر میکردند که اسلام واقعی همان است که فرزند عبد الوهاب به آنان آموخته است و جز آنان در جهان مسلمانی نیست، وپـــس از تــــسلط بــتر حرمین شریفین و گسترش تماسها، فکر خشونت به تدریج کاهش افت خصوصا پس از مـــــرگ عبد العزیز و روی کار آمدن فرزندان او مانند سعود، و فیصل، که مدتها در اروپا و آمریکــــا زندگی کرده بودند، فکر خشونت و تکفیر مسلمین - به دست فراموشی سپرده شده و تصـــــمیم گرفتند که دامنه تبلیغات را گسترده سازند. ولی موضع آنان نسبت به شیعه تغییر نکرد، بلکه پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، موضع آنان سختتر شده است، زیـــــرا پیوستــه از آن میترسند که موج انقلاب به سرزمین آنان برسد وتوده مستضعف بر آنان بشـــــورند و ارکان سلطنت را متزلزل سازند و لذا ماه و یا هفتهای نمیگذرد که جزوهای، رسالهای، نشریهای ویا کتابی بر ضد شیعه ننویسند و پیوسته همــــــــان دروغهای شاخداری را که در ده قرن گذشته پشتسر شیعه گفته شده، تکرار میکنند.
انتقال به (حریمله)
پدر محمد بن عبد الوهاب از محل اصلی خود به نام عیینه به بخش حریمله منتــقل شد و در آنجا زیست تا در سال 1143 مرگ او فرارسید. او از فرزند خود راضـــــی نبود و پیوســته او را سرزنش میکرد. حتی برادرش سلیمان بن عبد الوهاب از مخالفان سر سخت وی بود و بعدها کتابی در رد اندیشههای او نوشت. وقتی پدر فوت کرد، او محیط را برای اظهار عقاید خود بی مانع دید، ولی با هجوم عمومی مردم حریمله روبرو شد و نزدیک بود کــــــه خونش را بریزند. ناچار از آنجا به زادگاه خود عیینه باز گشت، پس از ورود به زادگاهش با امیر آنجا به نام عثمان بن معمر پیمان بست که هر یک از آن دو، بازوی دیگری باشد و امیر اجــازه دهد او عقاید خودرا بی پرده مطرح کند. شاید نتیجه آن، این باشد که امیر بر همه امیر نشینهای منطقه نجد که عیینیه نیز یکی از آنهاست تسلط یابد.
توسل به اولیاء الهی و وسیله قرار دادن آنهــا در پـــیشگاه الـــهی برای آمــــرزش گـــناهان و رسیدن به مطلوبات،امری است که در آیات وروایات ما آمـــــده است و چون آنان را دارای وجودات مستقل از خداوند متعال نمیدانیم بلـــــــکه آنها را وابسته به خداوند متعال میدانیم و وسیلهای در پیشگاه او قرار میدهیم، توسل به آنها شرک نیست. در این مقاله این موضوع بررسی شده است.زندگی بشربر اساس بهرهگیری از وسائل و اسباب طبیعی استوار است که هر یک آثار ویژه خود را دارند همـــــــــه ما هنگام تشنگی آب مینوشیم،و هنگام گرسنگی غذا میــــــخوریم چه رفع نیــــــــاز توسط وسائل طبیعی، به شرط آنکه برای آنها(استقلال در تأثیر »)قائل نشویم،عین توحید است قرآن یادآور میشود که: ذوالقرنین در ساختن سد از مردم درخواست کمک کرد(فأعینونی بقوة جعل و بینهم ردما)کهف / 95 :با قدرت خویش مرا یاری کنید تا میان شما و آنان (یأجوج و مأجوج) سدی بر پا سازم کسانی که شرک را به معنـــی تعلق و توسل به غیر خدا » تفسیر میکنند،حرفشان تنها در صورتی صحیح است که ما برای ابزار و وسائط موجود،(اصـــــالت و استقلال)قائل شویم،
مساله (توسل) نیز شبیه مساله (شفاعت) است، این مساله به صاحبان مشکلات معنوی و مــــادی اجازه میدهد که دست به دامان اولیاء الله بزنند تا به اذن الله حل مشکلاتشان را از خدا بخواهند یعنی از یکسو خود به درگاه خدا روی میآورند و از سوی دیگر اولیاء الله را وسیله قــترار میدهند:(و لو انهم اذ ظلموا انفسهم جائوک فاستغفروا الله و استغفر لهم الرسول لوجدوا الله توابا رحیما)،اگر آنـتها هنگامی که به خود ستم میکردند(و مرتکب معصیت میشدند)به نزد تو میآمدند و از خدا طلب آمرزش میکردند،و رسول خدا (ص) نیز برای آنها طلب آمرزش مینمود خــــــــدا را توبه پذیر و مهربان میــتـافتند(1) و نیز در داستان برادران یوسف (ع)میخوانیم:آنها به پدرشان متوسل شدند و گفتند:(یا ابانا استغفر لــتنا انا کنا خاطئین)،ای پدر! برای ما، از خدا آمرزش بخواه چرا که ما خطا کار بودیم ،پــتدر پیر (یعــقوب پیامبر) این پیشنهاد را از آنها پذیرفت و به آنان وعده مساعد داد و گـــــــفت:سوف استغفر لکم ربی به زودی برای شما از پیشگاه پروردگارم طلب آمرزش میکنم(2)اینها گواه بر این است که (توسل )در امتهای پیشین بوده و هست ولی نباید از این حد منطقی فراتر رفت، و اولیاء الله را مستقل در تاثیر و بــــی نیاز از اذن خدا دانست که سبب (شرک و کفر)خواهد شد.و نیز نباید توسل به صورت عبادت اولیاء الله در آیدکه آن هم (شرک و کفر است)زیرا آنــها در ذات خود و بدون اذن پروردگار مالــــــک سود و زیانی نیستند قل لا املک لنفسی نفعا و لا ضرا الا ما شاء الله، بگو: من (حتی) برای خودم مالک ســود و زیانی نیستم مگر آنچه خدا بخواهد (3) .و غالبا در میان گروهی از عوام از همه فرق اسلامی همیشه افراط وتفریطهایی در مساله توسل دیده میشود که باید آنها را ارشاد و هدایت کرد.
پی نوشت ها:
1] سوره نساء، آیه64
2] سوره یوسف، آیه 97 و98
3}سوره اعراف، آیه 188 ]
گناه مهمترین عامل تخریب شخصیت
آدمی به جز آنکه زیر بنای موقعیت ، آبروی و منش ظاهری او را می سازد؛ باید در صدد به دست آوردن عوامل دیگری بر آید که بنیانگذار ارزش های معنوی می شود. ترک گناه از بزرگترین این عوامل است که سازنده شخصیت حقیقی هر فرد است . امام باقرعلیه السلام می فرماید: شوربختی و حادثه ها و نکبت و شکست ، همه به دست انسان و بر اثر گناه آلودگی ، پیش میآید....(13)
لطفا به ادامه مطلب بروید...
ادامه مطلب ...
دو نمونه از شخصیت های برجسته اسلام:
-1 بلال حبشی
بلال از نمونه های سترگ است که با منشی اسلامی ، تربیت یافته است . آثار این عظیمت و تربیت را در این گوشه از زندگی اوبخوانید: روزی به فرمان پیامبر، بر آن شد که به خواستگاری دختر یکی از بزرگان قبائل برود. او و برادرش نزدیک خانواده ای نسبتا بزرگ رفتند. بلال بجای چرب زبانی و چابلوسی فقط گفت : ان ترجونا فالحمدلله و ان تمنعونا، فالله اکبر.( 10 )اگر با ما وصلت کنید، خدای را سپاس خواهیم گفت و گرنه خدا بزرگ است . او می داند که عزت و بزرگی منش ، ویژه بندگان راستین خداست او تربیت شده مکتبی است که می گوید: و الله العزه وللرسوله و للمومنین . ( 11 )او به خود اجازه نمی دهد در برابر خواسته دل خودیا قدرت مالی دختر، خود را کوچک کند و زبان به تملق باز کند. روح سترگ او زیر بار خواریهایی در لفاف جمله هایی نظیر: مارا به غلامی بپذیرید نمی رود
-2 عبدالله بن حذاقه
از یاران پیامبر (ص )بود. در زمان عمر با گروهی از مسلمانان گرفتار رومیان شد. دشمن ، دیگهایی آکنده از روغن زیتون به جوش آورده بود و با سنگدلی یکی از مسلمانان را که تن به نصرانی شدن ، در نداد، به درون دیگ افکند.لحظه ای بعد استخوانهایش روی سطح روغن ، در دیگ نمایان شد. پس از او عبدالله را در آوردند. بدو نیز پیشنهاد کردند که : دست از اسلام بردار اگر جانت را دوست داری ؟ گفت : هرگز. پس او را به سوی دیگ بردند، اما دیدند که او اشک می ریزد. از سران سپاه دشمن یکی گفت :برگردانیدش پشیمان شده است . عبدالله گفت : هرگز. - پس چرا گریه می کنی ؟ - گریه شوق و حسرت است . شوق شهادت وحسرت آنکه بیش از یک جان ندارم تا در راه ایده خویش ، فدا کنم .... آن سردار از دلیری او به شگفت آمد و در دل او را بسیارستود؛ و گفت : بیا سر مرا ببوس و آزاد باش ! هرگز. - نصرانی شو تا دخترم را به عقد تو در آورم و نیمی از آنچه که دارم نیز به تو واگذارم . - هرگز! - پس سرم را ببوس تا تو و هشتاد تن از مسلمانان را نیز با تو آزاد کنم . عبدالله چون دید جان دیگران را نیزخواهد خرید حاضر شد و سر او را بوسید و همه آزاد شدند.... ( 12 ) این نمونه است از منش یک جوان که تربیت اسلامی یافته است و در پرتو تربیت ، شخصیتی چنان عظیم به هم رسانده که بی اختیار، همه ستایش آدمی را به کرنش خویش بر می انگیزد
درود بر او باد و بر شخصیت پولادین و منش بلند او.
پی نوشتها:
10)نوریکه بدنبال آن رفته اند 158 ترجه فارسی کتاب :رجال حول الرسول
11)قرآن کریم سوره منافقون آیه 8
12)سفینه البحار ج 2 ص 128
تاثیر محیط بر شخصیت
محیط از عوامل بسیار مهم سازنده منش هر فردی است . و منظور همه محیط هایی است که فرد از آغاز تا پایان زندگی ، در آن به سر برده است ، چون محیط خانه ، آموزش و پرورش ، کار، معاشرت های فردی و سرانجام محیط اجتماعی . وضع ظاهر، طرز گفتارو رفتار، پوشاک ، و حتی سلامت و دانش بسیاری از جنبه های دیگر منش انسان ، تابع محیط است . به ویژه کودک که همچون نهال نورس می باشد. همچنانکه رشد و بالیدن و ثمر دادن نهال ، وابسته به این است که در کجای باغ و بوستان قرار گرفته است وچقدر از نور آفتاب و چقدر آب به او می رسد، و چگونه و از چه منبع ، آبیاری می شود. کودک نو پا نیز، از عوامل محیطی خود،بسیار تاثیرپذیر است و بلکه بیشتر. اسلام به این نکته حساس نیز، بسیار توجه دارد. پیرامون خود را از رفتن به مراکز آلوده باز میدارد و به رفتن در محافل دانشمندان ، ترغیب می کند و می گوید: با هرکس ، طرح دوستی میفکن که صفات دوست ، به دوست سرایت می کند. حتی اسلام شرکت در بزمی را که در آن میخواری نشسته است ، نهی می کند. درود بر اسلام با اینهمه واقع بینی وباریک بینی .
مرحله انعقاد نطفه و جنین
مرحله بسیار حساس است . دانشـــمندان نظر مــــی دهند که عامل وراثت در این مرحله ، صفاتی را در نسل انسان به ودیعه می گذاردکه مشابه با صفات و ویژگیهای پدر و مادر است.
ادامه مطلب ...
پی ریزی های اسلام
بنابر آنچه گفته آمد، اسلام ز گهواره تا گور، با چشمانی نگران و بینا همه کردارهای افراد را زیر نظر گرفته است . و از آغاز انعقادنطفه و حتی قبل از آن راهنمایی می کند و دستورهایی می دهد و این دستورها در همه مراحل ؛ بارداری مادر، شیرخوارگی طفل ،محیط تربیتی خانه ، محیط تحصیل و...ادامه دارد. رعایت این دستورهاست که منش بلند و عالی می سازد، اینک با نمونه هایی از
این دستورات آشنا می شویم :
پرواز فکر و اندیشه
انسان باید از عالم وهم و خیال دور شود و به سوی حقیقت روی آورد. روی آوردن به فکر و اندیشه در حقائق هستی و خو گرفتن
به آن، انسان را از عالم وهم و خیال دور میسازد و او را اندیشمند و جویای حقیقت و واقعیت میسازد. از این رو حضرت عیسی
در سفارشات خود فرموده است: عَوِّدْ... قَلْبَکَ الْفِکْرَ.( 2) قلب خود را به فکر کردن و اندیشیدن عادت ده. در صورت خو گرفتن به
تفکّر، قدرت فکر و نیروی تمرکز، بیشتر میشود و آن گاه که فکر قوی شود، وهم و خیال ضعیف میشود. با تضعیف وهم و خیال
و تقویت فکر، اثر تبلیغات و تلقینات گمراه کننده شیطان و دشمنان دین، تضعیف میشود؛ زیرا آن گاه که انسان معتاد به تفکّر و
تأمّل و اندیشه شد، بنیان معتقدات و معلومات خود را بر همین اساس قرار میدهد. به همین دلیل حضرت امیرالمؤمنینعلیه السلام در
گفتار خود فرمودهاند: لا عِلْمَ کَالتَّفَکُّرِ.( 3) هیچ علمی همانند تفکّر نیست. تفکّر و اندیشه و استفاده از ارزشهای موجود در مغز
آدمی، از صفات مردان بزرگ و خودساخته است.
هر انسانی در مغز خود، دارای گنجهای پرقیمت و گرانبهائی است که بوسیله فکر و اندیشه میتواند آنها را به دست آورد، و از این
گنجینه پر ارزش استفاده نماید. متأسّفانه برخی از مردم به جای اینکه از گنجهای پرقیمتی که در وجودشان قرار دارد، استفاده کنند،
به جستجوی دفینهها و اموالی که در زیر خاک پنهان شده، میپردازند! اگر آنان بدانند خداوند گنجینههائی به مراتب بهتر از
دفینههائی که در جستجوی آن هستند، به رایگان در وجودشان قرار داده است، هیچ گاه عمر خود را در آن راه از دست نمیدهند.
آنان برای یافتن زر و سیم، خاکها را زیر و رو میکنند و غوّاصان برای بدست آوردن جواهرات در اعماق آبها، غوطهور میشوند؛
ولی مردان خود ساخته برای بدست آوردن گنجینههای واقعی ، در افکار و اندیشههای خویش غوطهور میشوند. حضرت
امیرالمؤمنینعلیه السلام در نهج البلاغه میفرمایند: اَلْمُؤْمِنُ مَغْمُورٌ ... بِفِکْرَتِهِ.( 1) مؤمن در افکار خویش غوطهور است. او از اعماق
دریای بیکران افکار خویش، گوهرهای گرانبهایی را مییابد که گنجینههای طلا توان برابری با آنها را ندارد. او از ژرفای افکار
خویش، جواهراتی را بدست میآورد که ارزش آنها جاویدان و ابدی است و قیمت واقعی و ارزش نهائی آنها را در دنیای دیگر و
در جهان آخرت درک میکند. غوطهور شدن در افکار - نه توهّمات - روح را تقویت میکند و برای دستیابی به گنجینههای
اسرار آماده میسازد؛ با فکر و اندیشه، روح و روان شما پرورش مییابد و ورزیده میشود. همان گونه که تمرینات جسمی، ورزش
بدن است و جسم انسان را پرورش میدهد، فکر و اندیشه مثبت، روح و روان او را تقویت نموده و پرورش میدهد. زیرا تفکّر یک
نوع آموزش به ضمیر ناخودآگاه است. به وسیله تفکّر، حالات باطنی تقویت میشود و قدرتهای روحی انسان آشکار میشود. زیرا
فکر پرورش دهنده و تکامل بخش روح است.
پی نوشتها:
. 1) نهجالبلاغه: کلمات قصار335
نظر ائمه اهل البیت(ع)در باره غلو و غالیان(بحث تهمت غلو و غالی بودن به شیعه)
تهمت غلو و غالی بودن به شیعه
عرض سلام و ادب و احترام خدمت همه عزیزان
اقدام جسورانه و ملحدانه خیره سران فرقه ضاله و گمراه وهابی در تعرض به مرقد و پیکر مطهر حجر بن عدی(ره)از صحابی پیامبر اعظم (ص) و یار وفادار حضرت علی ابن ابی طالب(ع) و همچنین تعرض به بارگاه جعفر بن ابی طالب (ره) برادر گرانقدر آقا و مولایمان حضرت علی(ع) را محکوم کرده و به ساحت مقدس امام زمان(عج) وبا همه مسلمانان و شیعیان و دوستاران قرآن و اهل البیت(ع) ابراز همدردی مینماییم.
این گروه و فرقه تروریست و گمراه که دست نشانده و ساخته شده انگلیس میباشند و قصد نابودی اسلام را دارند به خیال باطل و عقیده های پوچ خود گمان میبرند شیعیان و محبین اهل البیت(ع) با امثال این جنایات دست از عقاید پاک و بر حقشان بر میدارند ولی به قول شاعر :(حسود کور در خواب و خیاله........من و دل کندن از حیدر محاله .
در حالی که این جسارتها و تحقیرها هرگز از مقام اخروی آنان نمی کاهد بلکه موجب رفعت شان و علو درجات آنها می گردد که شاعر گفته:
اگر افتاده ای غم مخور که افتادگی موجب رفعتت گردد
مگر نه این است که هر بنایی تا ویران نشود ،آباد نمی گردد.
و خداوند سبحان و بلند مرتبه را شکر میگوئیم که دشمنان ما را از افراد احمق قرار داد.
مگر مادر مظلومه مان نیست که مزارش بعد از هزار و خورده ای سال مخفی است ولی مادرمان حضرت زهرا(س) و همچنین پیامبر مکرم اسلام(ص) و اوصیای بر حقش در قلوب ما جای دارند و ان شالله شاهد عشق ورزی هر چه بیشتر روز افزون به این خاندان باشیم .
در پایان معجزه ای را به نقل از کتاب تاریخ وهابیت نوشته علی اصغر فقیهی از انتشارات مجمع جهانی اهل البیت(ع) نقل میکنیم:
وهابیان بی فرهنگ و ترئریست در اثنای هدم قبور ،وقتی به قبر مطهر عبد الله بن عباس بن عبد المطلب رسیدند،درصدد بر آمدند قبر شریفش را نبش کرده،جسد مقدسش را در آورند و طعمه حریق سازند .
چون ضریح از روی قبر شریفش برداشتند، عطر روح افزائی در اطراف پیچید وهابیان از مشاهده این کرامت بر قساوتشان افزودند و گفتند:
(اینجا باید شیطان بزرگی آرمیده باشد ،دیگر نباید با نبش قبر وقت گذرانی کرد ، مناسبتر اینکه قبر را با همه محتویاتش طعمه حریق سازیم !)
این سخنان پوچ و هذیان گونه را بر زبان جاری ساختند ،برگشتند،پس از مدتی باروت زیادی فراهم کرده به قصد منفجر کردن قبر شریف باز گشتند. اما باروت کار نکرد و عاملان خسران مال ، پس از مشاهده این کرامت از تصمیم خود منصرف شدند پس از این واقعه سالها قبر شریف این صحابی بزرگ بدون ضریح ماند .سرانجام شادروان سید یاسین افندی تبرکا ضریحی بر فراز قبر آن صحابی بزرگ بنا نهاد. بله عزیزان این گونه کرامات و معجزات زیاد بوده ولی چه سود دشمن ما احمق است و یا از عقاید پوک و پوچ و هذیانی خود دست بر نمیدارند ان شالله با ظهور دولت یار این وحشی ها به سزای اعمالشان خواهند رسید در خاتمه از عزیزانی که این پست را مطالعه کردند درخواست داریم نظرات خویش را در این موضوع بیان کنند .
دوستار همه ادمهای با محبت هستیم . یا علی مدد
اللهم عجل لولیک الفرج
بر چسبها:
حجر بن عدی ، وهابیت ، تاریخ وهابیت،فرقه ضاله و گمراه وهابیت، سلفی ها،مرقد حجر بن عدی،
آیا به غیر از خدا از کسی میتوان طلب حاجت کرد؟
سوال: آیا استغاثه و طلب حاجت از غیر خداوند جایز است؟
اگر کسى بگوید:
اى محمد ، حاجت مرا روا کن و منظورش شفاعت و وساطت و دعا براى تعجیل و
انجام کار باشد هیچ اشکالى به نظر نمى رسد . آیات زیادى داریم که ظاهرش
صدور فعل از بنده خداست؛ { …وَارْزُقُوهُمْ فِیهَا وَاکْسُوهُمْ…} . نساء :
۵٫
{ وَمَا نَقَمُوا إِلَّا أَنْ أَغْنَاهُمْ اللَّهُ وَرَسُولُهُ…}. توبه : ۷۴٫
{ وَلَوْ أَنَّهُمْ رَضُوا مَا آتَاهُمْ اللَّهُ وَرَسُولُهُ…} . توبه : ۵۹٫
با اینکه بى نیاز کننده ، تنها خداوند است ، لیکن در این آیات ، خداوند –
عزّوجلّ پیامبر و مؤمنین را نیز رازق و شریک در اغنا وبى نیازى دانسته است .
علاوه اینکه ، صحابه به هنگام گرفتارى به قبر پیامبر متوسّل مى شدند.
عسقلانى مى گوید : در زمان خلافت عمر مردم گرفتار قحطى و خشکسالى شدند ،
شخصى از اصحاب به قبر پیامبر متوسّل شد و گفت یا رسول اللّه اِسْتَسْقِ
لِأُمَّتِکَ فَاِنَّهُمْ قَدْ هَلَکُوا …
فتح البارى ، ج۲ ، ص۴۹۵٫ و
شخصیت هایى چون ابن حِبّان و ابن خُزیمه و ابوعلى خلال ، شیخ الحنابله در
زمان گرفتارى به قبور اهل بیت پیامبر متوسّل مى شدند:
برچسبها:
توسل به غیر از خدا,اهل سنت و توسل , دعای توسل, پاسخ به شبهات توسل پیدا کردن