ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 |
بدانید
که در وقتى [که ] ما خلوت کردیم [خداوند] مطّلع است ، وقتى جلوى مردم
هستیم مطّلع است ، حرف مى زنیم مطّلع است ، ساکتیم مطّلع است .
همین که شخص مطّلع شد - صاحب این خانه ، صاحب این عالم ، از هر فرد فرد،
به تمام افعال و تروک ، به تمام زوایا مطّلع شد، آنچه که نیّت کرده و مى
کند، آنها را هم مطّلع است ؛ بلکه نیّت خیر را مى نویسد، نیّت شرّ را نمى
نویسد تا شرّ محقّق نشده ، شرّ هم که محقّق شد، یک مقدار صبر مى کند تا
ببیند توبه مى کند یا نه ، برمى گردد یا نه ؟ - کار تمام است .
مقصود، همین که انسان بداند که خدا مى داند،
کار تمام شد، دیگر معطّل نباشد، همه چیز را تا به آخر مى فهمد، [که ] چه
باید بکند و چه باید نکند، از چه منتفع مى شود و از چه متضرّر مى شود،
[خداوند] ما را مى بیند.
[آیا] مى توانیم [با اینکه ] سر سفره او نشسته ایم ، با همدیگر نزاع بکنیم
؟ [مثلاً] آن غذا را من جلوتر دیدم ، من باید بخورم ؛ او مى گوید من اوّل
این را برداشتم ، من باید این غذا را بخورم ، سر این دعوا بکنیم و مقابله
بکنیم ؟
تمام این جنگهایى که حکومتها دارند، از همین قبیل است ؛ سر سفره کریم نشسته اند، او هم مى بیند.
دستور هم معلوم است که چیست ، [خداوند] از چه خوشش مى آید، از چه بدش مى
آید: از آزار به غیر حقّ بدش مى آید؛ از احسان به حقّ در جایش خوشش مى
آید، همه اینها را مى داند و ما هم مى دانیم که او این دستور را داده و
اینها را مى داند و مى بیند، آیا این کار [ها] را مى کنیم ؟
آدم جلوى یک نفر آدم عادى هر گونه معصیّت نمى کند، با اینکه شخص عادى است ،
شاید قدرت من از قدرت او بیشتر باشد نتواند به من [کارى کند]، اما همینقدر
به من بدبین مى شود، با من بد مى شود، یک وقتى اگر فرصت پیدا کرد کار ما
را تصفیه مى کند. اما خدا که این جور نیست ، خدا قادر است و عالم است و
دستور هم داده و مى داند ((چه کسى مى داند و چه کسى نمى داند))، همه اینها
را مى داند.
[آیا] جلوى او مى توانیم مخفى بکنیم ، یا نه آشکار کنیم طورى نمى شود، نمى
تواند کارى بکند، آیا این جور است ؟ [آیا] هیچ فایده براى ما دارد، [آیا]
مى توانیم مخفى کنیم ؟
انسان یا غیرانسان مکلّف ، به جایى شقاوتش مى رسد که اصلاً این مطالب
کانّه به گوشش نخورده که خدایى داریم بیناست ، شنواست ، داناست ، قادرست ،
رحیم و کریم است . قادرست یک سر سوزنى اگر در راه او صرف بشود، مزدش را
بدهد، یک همچنین [خدایى است ].