بلاها در اثر اعمال خود ماست!

فرمایشات آیت الله بهجت«قدّس سرّه»


وقتى بلایى ـ مانند وبا ـ در نجف پیدا مى‏شد، حتّى در بازارها هم گاهى مجالس روضه ‏خوانى و توسل برقرار مى شد، ولى ما مثل آدم‏هاى مأیوس و ناامید، گویا نمى‏ خواهیم از این درِ رحمت داخل شویم و براى رفع بلا و گرفتارى‏ها به حضرات معصومین ـ علیهم‏ السّلام ـ متوسّل شویم!
 آیا امروز براى رفع بلاها غیر از تضرّعات و دعاى صادق همراه با توبه و توسل، راه دیگرى داریم؟! مسلمان‏ها و برادران و خواهران ما در زیر آتش دشمن در چه حالى هستند، و ما در چه حال؟! آیا روا است که چنین بى‏ تفاوت و غیر مضطرب باشیم؟! عربى از اهل آبادان وقتى بلایا و تعدیات ناموسى و بمباران و... را نقل مى‏ کرد بى ‏اختیار به گریه در آمد!

 

 

آیا فرد مسلمان مى‏ تواند ابتلائات ناموسى را متحمّل شود؟! قتل و کشته شدن از این گونه بلایا اَهْوَن(1) است، لذا بعضى وقتى خواهر یا دختر یا زن‏شان در معرض هتک حرمت قرار مى‏گیرد، حالشان چنان دگرگون مى‏شود تا جایى که آن خواهر یا دختر یا زن خود را همراه با جانى مى ‏کشند و به قتل مى‏ رسانند! مادرى مى ‏گفت: شوهرم و برادرم را گرفتند و بردند، صبر کردم؛ ولى وقتى دخترم را بردند، صبر و قرار ندارم. خدا مى‏داند وقتى دختر انسان را مثل اسیر و کنیز ببرند، حال او چگونه مى‏ شود!
این بلاها در اثر اعمال خود ما است. مگر مثل این جریانات در مجلس یزید اتّفاق نیفتاد که گفت: «هَبْ لِى هذِهِ الْجارِیَة!»  این کنیز را به من ببخش!
و حضرت زینب ـ علیهاالسّلام ـ فرمود:
«ما جَعَلَ اللّه‏ُ لَکَ ذلِکَ، إِلاّ أَنْ تَخْرُجَ مِنْ مِلَّتِنا وَ تَدِینَ بِغَیْرِها.»
خداوند این را بر تو حلال نکرده است، مگر این که از دین ما خارج شوى و دین دیگرى را انتخاب کنى.
و یزید پاسخ داد:
«إِنَّما خَرَجَ مِنَ الدِّینِ أَبُوکِ وَ أَخُوکِ.»(2)
این پدر و برادر تو است که از دین خارج شدند.
یعنى هر کس با ما مخالفت کند، از دین خارج است.
با این حال، متنبه نمى‏ شویم که ما در اثر اعمال خود به این بلاها و گرفتارى‏ها مبتلا شده ‏ایم و کار همیشگى ما همین است، تا توانستیم هر چه خواستیم انجام دادیم، و اگر نکردیم، نتوانستیم. امیرالمؤمنینِ حقیقى و الهى را کنار گذاشتیم و نااهلان را بر خود امیر قرار دادیم. در روایتى خیلى عجیب که راوى آن هم ابوبکر است آمده است که رسول اکرم ـ صلّى‏ اللّه ‏علیه‏ وآله‏ وسلّم ـ درباره‏ ى على ـ علیه ‏السّلام ـ فرمود: «مَنْزَلَةِ عَلِىٍّ مِنِّى مَنْزِلَتِى مِنْ رَبِّى.»(1)  مقام و منزلت على ـ علیه‏السّلام ـ نسبت به من، مانند مقام و منزلت من نسبت به پروردگار است.

 

1. آسان‏تر.
2. بحارالانوار، ج 45، ص 136 و 156؛ احتجاج، ج 2، ص 310؛ الارشاد، ج 2، ص 120 و...
1. ر.ک: المسترشد، ص 293؛ مناقب آل ابى طالب، ج 2، ص 60؛ بحارالانوار، ج 38، ص 298؛ میزان الاعتدال ذهبى، ج 3، ص 540؛ الکشف الحثیث، ص 229؛ لسان المیزان ابن حجر، ج 5، ص 161.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد