محمد بن عبدالوهاب و حرکت وهابیت قسمت(2) انتقال به حریمله

  انتقال به (حریمله)

پدر محمد بن عبد الوهاب از محل اصلی خود به نام عیینه به بخش حریمله منتــقل شد و در آنجا زیست تا در سال 1143 مرگ او فرارسید. او از فرزند خود راضـــــی نبود و پیوســته او را سرزنش میکرد. حتی برادرش سلیمان بن عبد الوهاب از مخالفان سر سخت وی بود و بعدها کتابی در رد اندیشههای او نوشت. وقتی پدر فوت کرد، او محیط را برای اظهار عقاید خود بی مانع دید، ولی با هجوم عمومی مردم حریمله روبرو شد و نزدیک بود کــــــه خونش را بریزند. ناچار از آنجا به زادگاه خود عیینه باز گشت، پس از ورود به زادگاهش با امیر آنجا به نام عثمان بن معمر پیمان بست که هر یک از آن دو، بازوی دیگری باشد و امیر اجــازه دهد او عقاید خودرا بی پرده مطرح کند. شاید نتیجه آن، این باشد که امیر بر همه امیر نشینهای منطقه نجد که عیینیه نیز یکی از آنهاست تسلط یابد.



لطفا بقیه متن را در ادامه مطلب بخوانید  آنگاه برای اینکه پیوند محمد بن عبد الوهاب با امیر استوارتر گردد، وی خواهر امیر را گرفت و پس از بستن عقد، و وعده همکاری صمیمانه، شیخ به امیر گفت:امید است خدا نجد و اعراب نجد را به تو ببخشد! بدینگونه پیمانی میان شیخ و امیر بسته شد که درحقیقت داد و ستدی بیش نبود(1)شیخ، منطقه را به امیر بخشید، در حالی که نه از تقوای او آگاهی صحیح داشت و نه از سرانجام کار او!پس از این پیمان نخستین اثر آن این شد که قبر زید بن الخطاب، برادر خلیفه دوم، با خاک یکسان گشت زیرا از دید شیخ،بنای بر قبور بدعتی بود که باید از میان میرفت، ولی همین کار، واکنشهایی در منطقه ایجاد کرد و امیر احساء و قطیف به نام سلیمان حمیری، به امیر عینیه (عثمان بن معمر) فرمان داد که هر چه زودتر این فتنه را بخواباند و شیخ را به قتل برساند امیر عیینیه ناچار شد که عذر شیخ را بخواهد تا او عیینیه را ترک کند.در این موقع شیخ منطقه سومی را به نام(درعیه)برگزیدو در سال 1160 به آنجا منتقل شد. این بخش همان زادگاه مسیلمه کذاب بود. شیخ پس از آمدن به درعیه با امیر منطقه محمد بن سعود، نیای خاندان سعودی، تماس گرفت و همان پیمانی که با امیر عیینیه بسته بود، با محمد بن سعود بست، و همان طور که منطقه را باعربهای ساکن آن، به عثمان بن معمر فروخته بود، این بار به ابن سعود فروخت.(2)ناگفته پیداست جنگها و نبردهای آنان با کفارو مشرکان نبود. حملات آنان در یک قرن و نیم تنها به قبائل اسلامی و کشورهای همجوار بود که همگی گوینده لا اله الا الله،محمد رسول الله بودند و پیوسته خدا را عبادت میکردند و فرائض را به جای میآوردند. اما چرا مردم از نظر محمد بن عبد الوهاب کافر و مشرک بودند؟دلیل آن این است که بر قبور صالحان سایبانی ساخته و به زیارت قبر پیامبر میآمدند و به ارواح مقدسه توسل میجستند!! ابن سعود از پیمان خود با شیخ فوق العاده خوشحال بود، ولی دو چیز را با او مطرح کرد: 1 - اگر ما تو را یاری کردیم و کشورها را گشودیم میترسیم ما را ترک کنی و در نقطه دیگری سکنی گزینی! 2 - ما در فصل رسیدن میوه ها از مردم درعیه مالیات میگیریم. میترسیم که تو مالیات را تحریم کنی! شیخ در پاسخ گفتار ابن مسعود گفت:من هرگز تو را با دیگری عوض نخواهم کرد و خدا در فتوحاتی که نصیب ما خواهد کرد، غنائمی قرار خواهد داد که تو را از این مالیات ناچیز بی نیاز خواهد ساخت(3) سپس برای تحکیم روابط میان دو خانواده، امیر درعیه دختر شیخ را به ازدواج فرزند خود عبد العزیز در آورد، و از این . [ طریق رابطه زناشوئی میان دو خانواده برقرار شد و تا کنون نیز این رابطه در شعاع گستردهای محفوظ مانده است [4)
پاورقی:
1] فیلبی، عبد الله:تاریخ نجد، ص 36 - چاپ بیروت.
2 )فیلبی، عبد الله:تاریخ نجد، ص 39 ]
3] ابو علیه:محاضرات فی تاریخ الدولۀ السعودیۀ الاولی، ص 13و14
.4] فیلیب حتی:تاریخ العرب، ج 2، ص 926
نظرات 1 + ارسال نظر
MojtabaMax یکشنبه 16 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 09:45 ب.ظ http://shia99.blog.ir

سلام....مگه امتحانا تموم نشد؟؟؟ هنوز توی شوک بعد از امتحاناتی؟

من که از شوک در اومدم فیزیک را پاس نشده یافتم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد