بحث توسل

 مقدمه ای بر بحث توسل


 

واژه توسل دوبار در قرآن کریم آمده است این واژه به معنای تقرب جستن، منزلت جستن و نزدیک شدن به غیر توسط چیزی، به کار رفته است. با ژرفنگری در منابع اسلامی به این نتیجه میرسیم که توسل انواع فراوانی دارد. بعضی از انواع توسل، به اتفاق همه دانشمندان اسلام جایز، بعضی از آن ممنوع و حرام و بعضی دیگر مورد اختلاف است. توسل به حق نبی، توسل به آثار نبی و توسل به دعای نبی و اولیای الهی بعد از حیات، از انواع اختلافی است. از روایات اسلامی استفاده میشود که توسل جستن به ذات نبی و آثار آن حضرت و اولیای الهی هیچ اشکالی ندارد. از زمان صدر اسلام نیز سیره صحابه، تابعین و مسلمانان همین بوده است؛ ولی در قرون بعد، افرادی از جمله ابن تیمیه این امر را ممنوع اعلام کردند که شکاف بزرگی بین مسلمانان ایجاد شد. محمد بن عبدالوهاب نیز در قرن دوازدهم آن را تشدید نمود و این مسئله باعث اختلاف میان مسلمانان شد.


شعار وهابیان: تکفیر مسلمانان جهان

شعار وهابیان: تکفیر مسلمانان جهان

کفر چو منی گزاف و آسان نبود محکمتر از ایمان من، ایمان نبود در دهر یکی چو من، و آنهم کافر پس در همه دهر، یک مسلمان نبود! از روزی که احمد بن تیمیه مکتب خود را پی ریزی کرد، تلویحا و تصریحا خود و اتباع خود را موحد و مسلمان دانسته و دیگر طوائف را کافر و مشرک میشمرد. برخی از اعــــمال مسلمانان از قبیل توسل به پیامبر و سفر برای زیارت قبر وی و جشن گرفتن در موالید را شرک و بدعت توصیف میکرد و مفاد آن این بود که مرتکبین این اعمال، مشرک بوده و طبعا کافر نیز خواهند بود.پــس از ابن تیمیه (کاسه لیس )سفره او محمد بن عبد الوهاب همین شعار را تکرار کرد و در رسالــــــه،اربـــع قواعد،در قاعده چهارم میگوید:مشرکان زمان ما بدتر از مشرکان گذشته اند،زیرا مشرکان گذشته، در حال رفاه، شرک میورزیدند، اما در حال سختی « به خدای یگانه پناه میبردند و خالــــــــصانه، تنها او را میخواندند، اما اینان در هر دو حال به پیامبر متوسل شده و میورزند{1}و در رساله دیگر میگوید :توحیدی که مشرکان زمان ما آن را انکار کردهاند، توحید در عبادت است{2}ما در تحلیل عقاید وهابیت توحید و شرک را به صورت منطقی تعریف کرده و حد و مرز آن را بیان خواهیم کرد و روشـــــــن خواهیم ساخت که اگرمعیاری را که این دو نفر برای توحید و شرک ترسیم میکنند، صحیح باشد، هرگز در روی زمین نمیتوان موحدی یافت و اساس اشتباه هر دو نفر این است که برای عبادت حد صحیحــــــی قائل نشده و هر نوع توسل به اسباب را پرستش سبب خوانده اند، و   تعلق به سبب، و عبادت سبــــــــب فرقی قائل نشدهاند. شعار وهابیان در تکفیر مسلمانان به قدری افراطی و شور است که به اصطلاح (حتی خوان هم فهمیده)آنجا که یکی از طرفداران آنان مانند آلوسی صاحب تاریخ نجد، بر آنـــــان خرده گرفته و میگوید:(سعود بن عبد العزیز) به اطراف لشکرکشی کرد و بزرگان عرب در برابر او ســــــر فرود آوردند ولی متاسفانه او مردم را از زیارت خانه خدا باز داشت و بر خلیفه عثمانی خروج کرد و مـــخالفان خود را تکفیر نمود و در قسمتی از احکام شدت عمل به خرج داد و درباره برخی از اعمال مسلمیــــن با دیدی ظاهر بینانه قضاوت کرد و آنان را متهم به شرک ساخت، در حالی که اسلام، آیین سهل و آسان است، نه آیین سخت، آنچنان که علمای نجد اندیشیدهاند و پیوسته بر مسلمانان منطقه یورش برده و اموال آنان را به عنوان جهاد فی سبیل الله غارت میکنند{3}
پاورقی:
. 1] محمد بن عبد الوهاب:اربع قواعد، ص 4
. 2] محمد بن عبد الوهاب:کشف شبهات، ص 3
3 ] سید محسن امین، کشف الارتیاب، ص 9 به نقل از تاریخ نجد.