گریزهای دعای ابو حمزه ثمالی(9)

گریزهای دعای ابو حمزه ثمالی(9)



بعد از (ما و ما خطری)...

اگه ببینی یه قهرمانی،یه قدرتمندی،یه صاحب زور وبازوئی داره یه بچه ای گوشه کوچه ای میزنه  میگه این بچه به من سنگ زد فحش داد به من،می گی آخه این بچه است ، نمی فهمه،برا شما زشته با این قدرت یه بچه رو میزنی،آخه این که توان مقابله با تو رو نداره..
خدا امشب اومدم بگم من همون بچه گستاخ و بی ادبم من همونی هستم که با اعمال زشتم به تو بد کردم اما من کیم که بخوای ازم انتقام بگیری خدایا من بنده ضعیف بیشتر نیستم . ت. سلطان عالمی خدا برا تو زشته یه بنده ضعیف و ناتوان را  بسوزونی امشب به فضل خودت به من نگاه کن.....

گریزهای دعای ابو حمزه ثمالی(3)

گریزهای دعای ابو حمزه ثمالی(3)


بعد از (لعفوک عنی)

می دونم لایق نیستم که دعای منو مستجاب کنی،می دونم شایسته عفو وبخشش تو نیستم.اما خدا هر چی با شه مهمون رمضانتم،هر چی باشه در خونه تو نشستم،با زمزمه های زین العابدین(ع) با تو درد و دل می گم.خدا می دونم بدم اما هر چی باشه منم به امیدی دارم در خونت و می زنم منم امید دارم صدات می زنم.

گریزهای دعای ابو حمزه ثمالی(2)

گریزهای دعای ابو حمزه ثمالی(2)

بعد از (قریب المسافه)

یه رئیس رو می خوای ببینی، یه مسئول ، یه مدیر رو باید از قبل نوبت بگیری آیا وقت بدند؟آیا بگذارن حرفت رو بزنی؟آیا بتونند گره از کارت باز کنند؟
اگه بتونند آیا مشکلت رو حل کنند؟
اما قربون تو خدا که تا میگیم یا الله مگی لبیک،چی میخوای بنده من،من قربون تو خدائی که فرمودی ( ونحن اقرب الیه من حبل الورید) از رگ گردن به من نزدیک تری ، حرف زدن با تو نوبت نمی خواد،شب و روز نداره ،قربون تو خدائی که گره ای نیست که با دست تو وانشه.....