گریزهای دعای ابو حمزه ثمالی(9)

گریزهای دعای ابو حمزه ثمالی(9)



بعد از (ما و ما خطری)...

اگه ببینی یه قهرمانی،یه قدرتمندی،یه صاحب زور وبازوئی داره یه بچه ای گوشه کوچه ای میزنه  میگه این بچه به من سنگ زد فحش داد به من،می گی آخه این بچه است ، نمی فهمه،برا شما زشته با این قدرت یه بچه رو میزنی،آخه این که توان مقابله با تو رو نداره..
خدا امشب اومدم بگم من همون بچه گستاخ و بی ادبم من همونی هستم که با اعمال زشتم به تو بد کردم اما من کیم که بخوای ازم انتقام بگیری خدایا من بنده ضعیف بیشتر نیستم . ت. سلطان عالمی خدا برا تو زشته یه بنده ضعیف و ناتوان را  بسوزونی امشب به فضل خودت به من نگاه کن.....

گریزهای دعای ابو حمزه ثمالی(8)

گریزهای دعای ابو حمزه ثمالی(8)


بعد از(هارب منک الیه)

دیدید بچه ای را که اذیت میکنه،می خوان تنبیهش کنن فرار میکنه می خواد بره از خونه بیرون،مب یبنه در بسته است. مادر می رسه شروع میکنه اونو زدن ،همین طور که داره کتک میخوره ،خودش رو تو دامن مادر می اندازه،مادر نزن یعنی مادر اگه در بروم باز بود فرار میکردم اما در بسته است راه جایی ندارم غر خودت پناه ندارم. حالا امشب یه عده گنهکار اومدیم خودمون رو در خونه خدا انداختیم . بگیم خدا اگه رته فراری داشتیم از خشم تو فرار میکردیم ،اما کجا بریم هر جا بریم تحت سلطه توست .....

گریزهای دعای ابو حمزه ثمالی(7)

گریزهای دعای ابو حمزه ثمالی(7)

بعد از (باسو عملی)..

با یه دنیا امید و با کوهی از گناه اومدم.خدا اگه بخوای به دل سیاهم ،به گناهانم نظر کنی،باید با نا امیدی برگردم، باید دست خالی برگردم.آخه این دل سیاه لایق لطف تو نیست.اما اگه به همین دل پر امیدم نظر کنی، اگه ببینی بات چه امیدی در خونت نشستم، اگه بدونی چقدر دلم رو بهت خوش کردم دست رد به سینم نمیزنی مهربون......


گریزهای دعای ابو حمزه ثمالی(6)


گریزهای دعای ابو حمزه ثمالی(6)

بعد از (کرمک طمعت)


وقتی گناهان خودم رو میبینم،وقتی پرونده سیاه خودم رو نظر میکنم،میگم تا همین جا که راهم دادی زیادی بوده ، من کجا و مهمانی تو کجا؟من کجا و محفل مناجات با تو کجا؟اما وقتی کرم تو رو میبینم ،وقتی بزرگی تو رو نظر میکنم طمع میکنم میگم راهم دادی کمه باید حاجتم رو هم بدی . ت. مهمونی رمضانت دعوتم کردی کافی نیست باید گناهانم رو هم ببخشی. قربونت برم خدا...



گریزهای دعای ابو حمزه ثمالی(5)

گریزهای دعای ابو حمزه ثمالی(5)

بعد از(اوبقه جرمه)

امشب با زبانی صدات میزنم که گناه و معصیت لالش کرده.با قلبی در خونت زانو میزنم که با دشمنی با تو سیاه کرده،خدا سال قبل که از مهمانیت بر گشتم تا حالا که دوباره اومدم خیلی دلم سیاه تر شده ،خیلی حرام گفتم و شنیدم خیلی حرام دیدم و رفتم.(می توانیم با ظرافت از همین جملات مجلس را به روضه اهل البیت(ع) بکشیم )مثلا بگوئیم:
اما خدا با همین زبان تو محرم قبل یا حسین گفتم. با همین چشمها برا عزیز زهرا اشک ریختم و.....

گریزهای دعای ابو حمزه ثمالی(4)

گریزهای دعای ابو حمزه ثمالی(4)
بعد از (و تمنع العطیه)

خدا این مردم بی دعوت جایی نمی رن.خودت تو ضیافت رمضانت کشیدیشون.خودت دعوتشون کردی.خدایا خودت گفتی:(ادعونی استجب لکم)بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را، خدا اگه میخواستی جوابمون رو ندی چرا تا اینجا کشیدیمون؟اگه میخواستی دست رد به سینمون بزنی چرا دعوتمون کردی؟(حاشا بکرمک)از تو دوره ، برا تو زشته مهمان دعوت کنی و بهش مهربونی نکنی.