گریزهای دعای ابو حمزه ثمالی(8)

گریزهای دعای ابو حمزه ثمالی(8)


بعد از(هارب منک الیه)

دیدید بچه ای را که اذیت میکنه،می خوان تنبیهش کنن فرار میکنه می خواد بره از خونه بیرون،مب یبنه در بسته است. مادر می رسه شروع میکنه اونو زدن ،همین طور که داره کتک میخوره ،خودش رو تو دامن مادر می اندازه،مادر نزن یعنی مادر اگه در بروم باز بود فرار میکردم اما در بسته است راه جایی ندارم غر خودت پناه ندارم. حالا امشب یه عده گنهکار اومدیم خودمون رو در خونه خدا انداختیم . بگیم خدا اگه رته فراری داشتیم از خشم تو فرار میکردیم ،اما کجا بریم هر جا بریم تحت سلطه توست .....

گریزهای دعای ابو حمزه ثمالی(7)

گریزهای دعای ابو حمزه ثمالی(7)

بعد از (باسو عملی)..

با یه دنیا امید و با کوهی از گناه اومدم.خدا اگه بخوای به دل سیاهم ،به گناهانم نظر کنی،باید با نا امیدی برگردم، باید دست خالی برگردم.آخه این دل سیاه لایق لطف تو نیست.اما اگه به همین دل پر امیدم نظر کنی، اگه ببینی بات چه امیدی در خونت نشستم، اگه بدونی چقدر دلم رو بهت خوش کردم دست رد به سینم نمیزنی مهربون......


گریزهای دعای ابو حمزه ثمالی(6)


گریزهای دعای ابو حمزه ثمالی(6)

بعد از (کرمک طمعت)


وقتی گناهان خودم رو میبینم،وقتی پرونده سیاه خودم رو نظر میکنم،میگم تا همین جا که راهم دادی زیادی بوده ، من کجا و مهمانی تو کجا؟من کجا و محفل مناجات با تو کجا؟اما وقتی کرم تو رو میبینم ،وقتی بزرگی تو رو نظر میکنم طمع میکنم میگم راهم دادی کمه باید حاجتم رو هم بدی . ت. مهمونی رمضانت دعوتم کردی کافی نیست باید گناهانم رو هم ببخشی. قربونت برم خدا...



گریزهای دعای ابو حمزه ثمالی(4)

گریزهای دعای ابو حمزه ثمالی(4)
بعد از (و تمنع العطیه)

خدا این مردم بی دعوت جایی نمی رن.خودت تو ضیافت رمضانت کشیدیشون.خودت دعوتشون کردی.خدایا خودت گفتی:(ادعونی استجب لکم)بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را، خدا اگه میخواستی جوابمون رو ندی چرا تا اینجا کشیدیمون؟اگه میخواستی دست رد به سینمون بزنی چرا دعوتمون کردی؟(حاشا بکرمک)از تو دوره ، برا تو زشته مهمان دعوت کنی و بهش مهربونی نکنی.

گریزهای دعای ابو حمزه ثمالی(3)

گریزهای دعای ابو حمزه ثمالی(3)


بعد از (لعفوک عنی)

می دونم لایق نیستم که دعای منو مستجاب کنی،می دونم شایسته عفو وبخشش تو نیستم.اما خدا هر چی با شه مهمون رمضانتم،هر چی باشه در خونه تو نشستم،با زمزمه های زین العابدین(ع) با تو درد و دل می گم.خدا می دونم بدم اما هر چی باشه منم به امیدی دارم در خونت و می زنم منم امید دارم صدات می زنم.

گریزهای دعای ابو حمزه ثمالی(2)

گریزهای دعای ابو حمزه ثمالی(2)

بعد از (قریب المسافه)

یه رئیس رو می خوای ببینی، یه مسئول ، یه مدیر رو باید از قبل نوبت بگیری آیا وقت بدند؟آیا بگذارن حرفت رو بزنی؟آیا بتونند گره از کارت باز کنند؟
اگه بتونند آیا مشکلت رو حل کنند؟
اما قربون تو خدا که تا میگیم یا الله مگی لبیک،چی میخوای بنده من،من قربون تو خدائی که فرمودی ( ونحن اقرب الیه من حبل الورید) از رگ گردن به من نزدیک تری ، حرف زدن با تو نوبت نمی خواد،شب و روز نداره ،قربون تو خدائی که گره ای نیست که با دست تو وانشه.....

گریزهای دعای ابو حمزه ثمالی(1)

گریزهای دعای ابو حمزه ثمالی(1)
بعد از (و هو غنی عنی)

یه طوری به من محبت میکنه،یه طوری ناز منو میکشه کانه به من نیاز داره،یه طوری منو به مهمونی رمضانش کشیده گویا بدون من این مهمونی سر پا نمیشه،یه جوری با مهربونی ازم پذیرایی میکنه که گویا هیچ کار بدی ازم سر نزده،هیچ گناهی نکردم.
خدا مهمان رمضانت اومده سپاس تو رو بگه،تویی که اونقدر حلم و بردباری داشتی کانه هیچ خطائی از مهمونت ندیدی مهربون......