مقایسه خوشیهای دنیا با لذت مناجات خداوند....

ولید بن عبدالملک از بنى مروان، که مدعى خلافت رسول اللّه  ـ صلّى  اللّه  علیه  وآله  وسلّم ـ بود، مى  گفت: زمانى که شراب مى  خورم زن ها را نزدیک من نیاورید، موسیقى کار آن ها را مى  کند. در روایت آمده است:

«أَلْغِناءُ تَصُدُّ عَنْ ذِکْرِ اللّه .» (1) آواز خوانى انسان را از یاد خدا باز مى دارد. گفته اند: شراب، با این که در ابتداى تناول آن بسیار تلخ و تیز به نظر مى رسد و تنفّر طبع از شرب آن حاصل مى شود و باید چیزى روى آن خورده شود، ولى بعدا موجب نعشه و خروج از غم هاى این عالم و چه و چه مى شود.

ولى سرانجام چه بسا کسى که شراب خورده چاقو در دست گرفته و یکى از نزدیکان خود را زخمى کند و یا به قتل رساند؛ به خلاف تریاکى که بى حال و سست مى شود. آیا لذّت شب نشینى ها و اختلاط زنان و مردان و تناول مشروبات و عیش هاى نامشروع، با لذّت انس با خدا و مناجات با او برابر است؟ این لذّت همه ى آن لذّت ها و تمام کمالات آن عیش ها را دارد، و اصلاً نقص هاى آن ها را ندارد. در انجیل برنابا دارد: شبى حضرت عیسى ـ علیه السّلام ـ مشغول تهجّد و توغّل در عبادت شد: «حَتّى صارَ کُلُّ شَىْ ءٍ لَهُ عُرْیانا مَکْشوفا.»

تا این که واقعیّت تمام اشیا براى او نمایان و مکشوف گشت. یکى از آقا زاده ها مى گفت: «در عرض چند دقیقه، حرم کربلا یا اهل حرم را مشاهده کردم.» چه مطالبى چه کشفیّاتى؟ بعضى متوجّه به بعض، و بعضى متوجّه به حضرت، چه چیزها را مشاهده نمودم!
 

1.بحارالانوار، ج 10، ص 365؛ تحف العقول، ص 422، روایت منقول از امام رضا ـ علیه  السّلام ـ که در شمار گناهان کبیره مى  فرماید: «... وَ المَلاهى الَّتى تَصُدُّ عَنْ ذِکْرِ اللّه  مِثْلُ الغِناءِ وَ ضَرْبِ الاْءَوْتارِ...».

سر سفره او نشسته ایم...

بدانید که در وقتى [که ] ما خلوت کردیم [خداوند] مطّلع است ، وقتى جلوى مردم هستیم مطّلع است ، حرف مى زنیم مطّلع است ، ساکتیم مطّلع است .
همین که شخص مطّلع شد - صاحب این خانه ، صاحب این عالم ، از هر فرد فرد، به تمام افعال و تروک ، به تمام زوایا مطّلع شد، آنچه که نیّت کرده و مى کند، آنها را هم مطّلع است ؛ بلکه نیّت خیر را مى نویسد، نیّت شرّ را نمى نویسد تا شرّ محقّق نشده ، شرّ هم که محقّق شد، یک مقدار صبر مى کند تا ببیند توبه مى کند یا نه ، برمى گردد یا نه ؟ - کار تمام است .

مقصود، همین که انسان بداند که خدا مى داند، کار تمام شد، دیگر معطّل نباشد، همه چیز را تا به آخر مى فهمد، [که ] چه باید بکند و چه باید نکند، از چه منتفع مى شود و از چه متضرّر مى شود، [خداوند] ما را مى بیند.
[آیا] مى توانیم [با اینکه ] سر سفره او نشسته ایم ، با همدیگر نزاع بکنیم ؟ [مثلاً] آن غذا را من جلوتر دیدم ، من باید بخورم ؛ او مى گوید من اوّل این را برداشتم ، من باید این غذا را بخورم ، سر این دعوا بکنیم و مقابله بکنیم ؟
تمام این جنگهایى که حکومتها دارند، از همین قبیل است ؛ سر سفره کریم نشسته اند، او هم مى بیند.
دستور هم معلوم است که چیست ، [خداوند] از چه خوشش ‍ مى آید، از چه بدش مى آید: از آزار به غیر حقّ بدش مى آید؛ از احسان به حقّ در جایش خوشش مى آید، همه اینها را مى داند و ما هم مى دانیم که او این دستور را داده و اینها را مى داند و مى بیند، آیا این کار [ها] را مى کنیم ؟
آدم جلوى یک نفر آدم عادى هر گونه معصیّت نمى کند، با اینکه شخص عادى است ، شاید قدرت من از قدرت او بیشتر باشد نتواند به من [کارى کند]، اما همینقدر به من بدبین مى شود، با من بد مى شود، یک وقتى اگر فرصت پیدا کرد کار ما را تصفیه مى کند. اما خدا که این جور نیست ، خدا قادر است و عالم است و دستور هم داده و مى داند ((چه کسى مى داند و چه کسى نمى داند))، همه اینها را مى داند.
[آیا] جلوى او مى توانیم مخفى بکنیم ، یا نه آشکار کنیم طورى نمى شود، نمى تواند کارى بکند، آیا این جور است ؟ [آیا] هیچ فایده براى ما دارد، [آیا] مى توانیم مخفى کنیم ؟
انسان یا غیرانسان مکلّف ، به جایى شقاوتش مى رسد که اصلاً این مطالب کانّه به گوشش نخورده که خدایى داریم بیناست ، شنواست ، داناست ، قادرست ، رحیم و کریم است . قادرست یک سر سوزنى اگر در راه او صرف بشود، مزدش را بدهد، یک همچنین [خدایى است ].

هر قدر این درک حضور تقویت شود

به حُکمِ « أَلْحِکْمَةُ ضآلَّةُ الْمُؤْمِنِ، فَلْیَأْخُذْها وَلَوْ مِنَ الْکافِرِ. » ؛(1) (حکمت گمشده ى مؤمن است، لذا مؤمن باید آن را ولو از کافر فرا گیرد.) با تأمّل در احوال دیگران حتّى کافران براى انسان تنبّه حاصل مى شود.
نقل شده که دو نفر مرد و زن از کفّارِ محض، با یکدیگر مواعده ى خلاف دین و شرع مى گذارند و جاى خلوتى پیدا مى کنند به گونه اى که هیچ مانعى وجود نداشته است، با این وجود یکى از آنها (مرد یا زن) مطّلع مى شود که روى صورت بُت آنها باز است و مثلاً ما را نگاه مى کند. لذا بلند مى شود و جامه اى بر صورت بت مى اندازد تا به اصطلاح آنها را نبیند.
این داستان چه قدر عبرت است براى مؤمن! آن کافر صورت بتى را که هیچ نمى داند مى پوشاند.

بنابراین، ما اگر خدا را همه جا حاضر و ناظر ببینیم چگونه باید باشیم؟!

از نگاه یک انسان عادى هراس داریم، و به خاطر عدم اطّلاع افراد معمولى در را مى بندیم، بلکه از طفل حیا مى کنیم چه رسد به نظر خدا. با توجّه به « فَلْیَأْخُذْها وَ لَوْ مِنَ الْکافِرِ. » از این ماجرا باید عبرت بگیریم که در برابر ذاتى که حیلولت و جدایى او از ما محال است و در همه جا حاضر و بر ما ناظر است، چگونه باید باشیم و مرتکب معاصى نشویم؟!
هر قدر این درک حضور تقویت شود، انسان محفوظ تر و مأمون تر است؛ و هر قدر تضعیف شود، مصونیّت و مأمونیّت او کمتر است.

 

 

 

 

 

 

1. نقل به معنا از: کافى، ج 8، ص 167؛ بحار الانوار، ج 1، ص 148؛ ج 2، ص 97، 99، 105؛ ج 14، ص 304؛ ج 75، ص 34، 38، 309؛ امالى طوسى، ص 625؛ تحف العقول، ص 201، 392، 501؛ خصائص الأئمّة، ص 94؛ شرح نهج البلاغه، ج 18، ص 229؛ عوالى اللّئالى، ج 4، ص 81؛ غرر الحکم، ص 58؛ مجموعه ى ورّام، ج 1، ص 81؛ ج 2، ص 149؛ منیة المرید، ص 173؛ نهج البلاغه، ص 481، حکمت 80.

گفتا :درست بنگر ، شاید رسیده باشی

گفتم : به وصل آن دوست خواهم رسید روزی 

گفتا :درست بنگر ، شاید رسیده باشی

اگر معنای این شعر فهمیده شود ، معنای این آیه ی شریفه معلوم می شود که می فرماید :

«  سنریهم آیاتنا فی الآفاق و فی انفسهم حتی یتبین لهم أنه الحق ، اولم یکفی بربک أنه علی کل شیئ شهید » ؛

به زودی آیات خود را در آفاق و نواهی { زمین و آسمان } و در درون آنها ، را به آنان می نمایانیم ، تا بر آنان آشکار گردد که خداوند فقط حق است .

آیا برای حق بودن پروردگارت همین بس نیست که او بر هر چیز مشهود است .

چه کیمیایى بالاتر از خداشناسى؟!

کسانى که از مقدارى معنویّات برخوردار بودند، دنبال کشف و کرامت نمى رفتند، مى گفتند:
کیمیا را مى دانیم، ولى به کسى یاد نمى دهیم، ما مى دانیم که چه چیز را به دیگران یاد دهیم.

 کسى که از معنویّات و معرفت خدا بهره مند است، چه حاجت به کیمیا دارد؟!

چه کیمیایى بالاتر از خداشناسى؟!

  همه ى واجبات براى تحصیل معرفت و مقدّمه ى آن است، و تنها معرفة اللّه ، واجب نَفْسى و ذاتى و اعظم واجبات است.

ما را به درجه مطلوب خود برسان و حفظ کن....

ائمه ی ما علیهم السلام خودشان به ما فرموده اند که در این فشارهای آخرالزمان بگویید :
یا الله یا رحمن یا رحیم یا مقلب القلوب ثبت قلبی علی دینک
ولی چه کنیم که به جای دوا ، به سوی داء می رویم !
معنای یا مقلب القلوب ثبت قلبی علی دینک این است که : خدا یا ! همان مرتبه ای را که مطلوب تو است ، ما را به همان درجه برسان و بر آن نگهدار .
صراط از همین جا شروع می شود ، اگر یک ذرّه انحراف پیدا کنیم ، خدا می داند در کجا پرت می شویم .

کسی که کارش خراب است ، یا جلو رفته و عقب مانده است و در هر حال اعتدال را رعایت نکرده است . ما که اهلبیت عصمت نیستیم ، ولی از خدا می خواهیم که این حدّ اعتدال را به ما عنایت فرموده و برآن ثابت گرداند .

در امور مادى و به بالادست خود نگاه نکنید، بلکه به پایین دست

«أُنْظُرْ إِلى مَنْ هُوَ دُونَکَ وَ لاتَنْظُرْ إِلى مَنْ هُوَ فَوْقَکَ.» به پایین دست خود نگاه کن، نه به بالا دست خود. (1)

درست است که در بعضى مادّیات و ثروتها بالاتر از تو هستند، امّا آیا عمر او، صحّت او، توسعه ى او از لحاظ اولاد و... او هم از تو بیشتر است، یا این که تو در این امور و امور دیگر از نعمتهاى ظاهرى و باطنى از او برترى؟! همه چیز را من حیث المَجموع باید نگاه کرد، خداوند علیم و حکیم همه ى بلاها را با عدل و ترازوى مساوات تقسیم کرده است.
«أَلْمَصائِبُ بِالسَّوِیَّةِ مَقْسُومَةٌ بَیْنَ الْبَرِیَّةِ.» گرفتارى ها و ابتلائات به صورت مساوى و یکسان میان مردم تقسیم شده است.(2)
هر کسى کاسه اى از ابتلائات دارد که مطابق وجود و استعداد او است و کاسه هاى اشخاص از بلایا پر شده است؛ ولى خدا همه را دوست دارد. آیا در برابر طوفانهاى حوادث، ما را در وسط دریا در کشتى رها کرده است، و یا همواره به فکر ما است؟! در توصیه هاى رسول اکرم ـ صلّى اللّه علیه وآله وسلّم ـ به ابوذر ـ رحمه اللّه ـ آمده است: «خدا همه چیز را در همه وقت مى بیند و هیچ چیز از او پوشیده نیست.»

 

1. ر.ک: بحارالانوار، ج 67، ص 173 و 318؛ ج 69، ص 42؛ ج 75، ص 198 و...

2. مستدرک الوسائل، ج 2، ص 481؛ بحارالانوار، ج 75، ص 53؛ ج 79، ص 134؛ تحف العقول، ص 214؛ الدعوات، ص 288؛ غررالحکم، ص 101.


چه بهشتی میشد دنیا اگر....

  فرمایشات آیت الله بهجت«قدّس سرّه»

چه کنیم تا در برابر نعمت هاى خدا سپاسگزار باشیم؟ چگونه انسان این همه نعمت الهى را بر خود نقمت و عذاب مى کند؟

 خداوند سبحان مى فرماید: «أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ بَدَّلُواْ نِعْمَتَ اللَّهِ کُفْرًا وَ أَحَلُّواْ قَوْمَهُمْ دَارَ الْبَوَارِ»(1) آیا ندیدى کسانى را که نعمت خدا را به کفران و ناسپاسى مبدّل نمودند، و قوم خویش را در سراى نیستى و نابودى جاى دادند.

 چه بهشتى مى شد دنیا براى ما انسان ها اگر حرف شنو بودیم و به نداى قوه ى عاقله گوش مى کردیم، نیرویى که هر عاقل آن را دارد.
اگر همه ى مردم دنیا اتّفاق مى کردند که عقل (نه غرایز و امیال و شهوات) حاکم باشد ولو به این منتهى شود که عاقل را حاکم کنند، دنیا براى آن ها بهشت مى شد و همگى در آسایش و امنیّت و راحتى به سر مى بردند.

امتیاز انسان از سایر حیوانات به عقل است.

 آیا رواست که عقل را مُهْمَل کنیم و از کار بیندازیم و کنار بگذاریم و زندگى را براى خود و دیگران تلخ و ناگوار کنیم؟!

 

 

1. سوره ى ابراهیم، آیه ى 28.

امام حسن(ع) در عصر امام علی(ع)


امام حسن(ع) در عصر امام علی(ع)

امام حسن ـ علیه السّلام ـ به شهادت تاریخ، فردی سخت شجاع و با شهامت بود و هرگز ترس و بیم در وجود او راه نداشت. او در راه پیشرفت اسلام از هیچ گونه جانبازی دریغ نمی‌ورزید و همواره آماده مجاهدت در راه خدا بود.

در جنگ جمل

امام مجتبی ـ علیه السّلام ـ در جنگ جمل، در رکاب پدر خود امیر مؤمنان ـ علیه السّلام ـ در خط مقدم جبهه می‌جنگید و از یاران دلاور و شجاع علی ـ علیه السّلام ـ سبقت می‌گرفت و بر قلب سپاه دشمن حملات سختی می‌کرد.[۱]

پیش از شروع جنگ نیز، به دستور پدر، همراه عمار یاسر و تنی چند از یاران امیر مؤمنان ـ علیه السّلام ـ وارد کوفه شد و مردم کوفه را جهت شرکت در این جهاد دعوت کرد.[۲]

او وقتی وارد کوفه شد که هنوز «ابو موسی اشعری» یکی از مهره‌های حکومت عثمان بر سر کار بود و با حکومت عادلانه امیر مؤمنان ـ علیه السّلام ـ مخالفت نموده و از جنبش مسلمانان در جهت پشتیبانی از مبارزه آن حضرت با پیمان شکنان جلوگیری می‌کرد، با این کار حسن بن علی ـ علیه السّلام ـ توانست بر رغم کار شکنی‌های ابو موسی و همدستانش متجاوز از ۹ نفر را از شهر کوفه به میدان جنگ گسیل دارد.[۳]

در جنگ صفین

نیز در جنگ صفین، در بسیج عمومی نیروها و گسیل داشتن ارتش امیر مؤمنان ـ علیه السّلام ـ برای جنگ با سپاه معاویه، نقش مهمی به عهده داشت و با سخنان پرشور و مهیج خویش، مردم کوفه را به جهاد در رکاب امیر مؤمنان ـ علیه السّلام ـ و سرکوبی خائنان و دشمنان اسلام دعوت نمود.[۴]

آمادگی او برای جانبازی در راه حق به قدری بود که امیر مؤمنان ـ علیه السّلام ـ در جنگ صفین از یاران خود خواست که او و برادرش حسین بن علی ـ علیه السّلام ـ را از ادامه جنگ با دشمن باز دارند تا نسل پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ با کشته شدن این دو شخصیت از بین نرود.[۵]

________________________________________

[۱] . ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص۲۱.

[۲] . ابن واضح، تاریخ یعقوبی، نجف، منشورات المکتبه الحیدریه، ۱۳۸۴ هـ . ق، ج۲، ص۱۷۰؛ ابن قتیبه دینوری، الامامه و السیاسه، ط ۳، قاهره، مکتبه مصطفی البابی الحلبی، ۱۳۸۲ هـ . ق، ج۱، ص۶۷.

[۳] . ابو حنیفه دینوری، الاخبار الطوال، ط ۱، قاهره، دار الحیاء الکتب العربی، (فست انتشارات آفتاب تهران) ص۱۴۴ ـ ۱۴۵؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، بیروت، دار صادر، ج۳، ص۲۳۱.

[۴] . نصر بن مزاحم، وقعه صفین، ط ۲، قم، منشورات مکتبه بصیرتی، ۱۳۸۲ هـ . ق، ص۱۱۳.

[۵] . ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، قاهره، دار احیاء الکتب العربیه، ۱۹۶۱م، ج۱۱، ص۲۵ (خطبه ۲۰۰).

برچسب ها: آیا امام حسن در جنگ جمل و صفین شرکت داشت؟, امام حسن (علیه السلام), امام حسن در جنگ جمل, امام حسن در جنگ صفین, امام حسن و ابوموسی عشعری

اوضاع و شرایط عصر امام حسن(ع)

اوضاع و شرایط عصر امام حسن(ع)
پس از رحلت رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ دقیقاً در همان روزهایی که منافقین حادثه شرم آور سقیفه را به وجود آوردند عده ای فرصت طلب به رهبری ابوسفیان تصمیم گرفتند که از آب گل آلود ماهی بگیرند. به همین مناسبت ابوسفیان چند نفر را تحریک کرد به سراغ ابن عباس رفت و گفت چه نشسته‌ای که خلافت و حکومت از بنی هاشم بیرون رفت، برخیز تا به خانه علی ـ علیه السّلام ـ رفته و با او بیعت کنیم، چون تو عموی پیغمبر هستی و سخن مرا هم قریش می‌شنوند هر که با ما مخالفت کرد او را می‌کشیم. با این کیفیت به محضر امیرالمؤمنین ـ علیه السّلام ـ آمدند تا با او بیعت کنند ولی امیرالمؤمنین چون می دانست منظور ابوسفیان ایجاد اختلاف و فساد میان مسلمانان و بهره برداری برای خود است فرمود:

«اَیُّهَا النّاسُ شُقُّوا أمْواجَ الْْْْْْفَتَنِ بِسُفُنِ النَّجاهِ وَ عَرَّجُوا عَنْ طَریقِ المُناخَرَهِ، وضَعُفوا تیجانَ المْفاخَرَه اَفْلَحَ مَنْ نَهَضَ بِجَناحٍ اَوِ استَسلَمَ فأراحَ، هذا ماءٌ آجِنٌ، وَ لُقْمَهٌ یَغُصُّ بِها آکِلُها». (۱)

ای مردم موجهای فتنه‌ها را با کشتیهای نجات و رستگاری شکافته از آنها عبور کنید، و از راه مخالف منحرف گردید قدم بیرون نهید و تاجهای افتخار و بزرگی را از سر به زمین بگذارید کسی پیروز و رستگار است که با پرو بال (یار و یاور) قیام کند و راحت و آسوده است آنکه تسلیم شده در گوشه‌ای منزوی گردد (پس اکنون که ما را یاوری نیست اگر حق خود را مطالبه نماییم) این مانند آب متعفّن بدبو است و لقمه‌ای است که در گلوی خورنده آن گرفته می‌شود.

بقیه در ادامه مطلب...

ادامه مطلب ...

شناخت اجمالی امام حسن علیه السلام

پیشوای دوم جهان تشیع که نخستین میوه پیوند فرخنده علی ـ علیه السلام ـ با دختر گرامی پیامبر اسلام ـ صل الله علیه و آله و سلم – بود، در نیمه ماه رمضان سال سوم هجرت در شهر مدینه دیده به جهان گشود.[۱] حسن بن علی علیه السلام ـ از دوران جد بزرگوارش چند سال بیشتر درک نکرد زیرا او تقریبا هفت سال بیش نداشت که پیامبر اسلام بدرود زندگی گفت.

بقیه در ادامه مطلب...

ادامه مطلب ...

سیره عملی امام حسن(ع)

سیره عملی امام حسن(ع)

امام حسن  علیه السّلام در نیمه ماه مبارک رمضان سال سوم هجری به دنیا آمد.

آن حضرت شباهت زیادی به جدش رسول خدا صلی الله علیه و آله داشت.[۱]

پس از شهادت پدر بزرگوارش، ایشان رهبری شیعیان را عهددار شدند. از ابی رزین نقل شده است که امام در حالی برای ما خطبه می‌خواند که لباسی سیاه و نیز عمامه‌ای سیاه بر سر داشت.[۲] امام حسن علیه السّلام از چهره‌های برجسته اخلاقی است که رفتار و کردارش روشنگر راه هدایت است


به ادامه مطلب بروید...

ادامه مطلب ...

علل صلح امام حسن (ع) و قیام امام حسین (ع)

علل صلح امام حسن (ع) و قیام امام حسین (ع)

بسم الله الرحمن الرحیم

با عرض سلام و خسته نباشید خدمت شما دوستان ارجمند ، بحث را با طرح  سوالی آغاز می کنیم .

چرا امام حسن (ع) مانند امام حسین (ع) قیام نکردند و با معاویة بن ابی سفیان از در سازش و مسالمت وارد گردیدند .این سوال و این خرده گیریها و اعتراضات، در زمان حیات خود حضرت نیز بوده اس تو حتی در زمان ائمه بعد از وی نیز صورت گرفته است که آن بزرگواران به آنها پاسخ داده اند (۱).

شاید بعضی هم واقعا به دنبال این سؤال باشند که علت تفاوت سیره سیاسی امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام چه بوده است؟ آیا امام حسین علیه السلام بیشتر از امام حسن علیه السلام در اندیشه نبرد در راه اسلام بوده یا دلیل دیگری داشته است؟


بقیه در ادامه مطلب....



ادامه مطلب ...

فاجعـه ی سیـل در تایلنـد و کمپـانی هونـدا

فاجعـه ی سیـل در تایلنـد و کمپـانی هونـدا


همین چند وقت پیش که سیل ویرانگر تایلند را فرا گرفت خسارت های زیادی به این کشور تحمیل شد. بطوریکه از آن بعنوان بدترین سیل تاریخ تایلند در نیم قرن اخیر نام بردند که در این جریان انبار تولیدات شرکت خودرو سازی ژاپنی هوندا بیش از دیگران تحت تاثیر سیل و آبگرفتگی قرار گرفت اما کمپانی هوندا در این رابطه روز ۵ شنبه هفته گذشته دستور نابودی ۱۰۵۵ دستگاه آخرین مدل خودرو های خود را داد.


بقیه در ادامه مطلب..

ادامه مطلب ...

دانستنی های بسیار مفید خانه داری

   Very useful information Housekeeping دانستنی های بسیار مفید خانه داری
To get pure and clean iceبرای به دست آوردن یخ پاک و تمیز

به ادامه مطلب بروید..


ادامه مطلب ...

ده اختراع برتر سال 2011

ده اختراع برتر سال 2011

سال 2011 با همه فراز و نشیب های خود رو به پایان است. اما گذشته از تمام تحولات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی که این سال را به سالی پر حادثه تبدیل کرد، مجموعه ای از اختراعات و کشفیات نیز در این سال به ثبت رسید که می تواند به مرور زمان در زندگی بشر تغییراتی اساسی ایجاد کند.

در این پست از 10 اختراعی برای شما خواهم گفت که هر یک در حوزه و محدوده خود بسیار مهم و تاثیرگذار هستند و به همه ما در راه زندگی بهتر و راحت تر کمک خواهند کرد.


بقیه در ادامه مطلب...

 

ادامه مطلب ...

قلب آباد به یاد خدا پیدا کنید...

قلب آباد به یاد خدا پیدا کنید...

فر مایشات آیت الله بهجت (ره)


سؤال: اخیرا کتابى نوشته شده درباره ى مثلّث برمودا که مؤلف در آن سعى کرده که اثبات کند جزیره خضرائى که در روایت دارد که در آن جا با امام زمان ـ عجّل اللّه تعالى فرجه الشّریف ـ ملاقات حاصل شده،(1) همان مثلّث برمودا است.

 آیا این تطبیق درست است و آیا جزیره ى برمودا همان جزیره ى خضراء است؟
جواب مع
ظم له:  امام ـ عجّل اللّه تعالى فرجه الشّریف ـ در هر کجا باشد، آن جا خضراء است. قلب مؤمن جزیره ى خضراء است، هر جا باشد حضرت در آن جا پا مى گذارد.
قلبها از ایمان و نور معرفت خشکیده است. قلب آباد به ایمان و یاد خدا پیدا کنید، تا براى شما امضا کنیم که امام زمان ـ عجّل اللّه تعالى فرجه الشّریف ـ آن جا هست.

1. ر.ک: بحارالانوار، ج 52، ص 159.

نعمت هاى خدا را براى خود نقمت مى کنیم؟!

نعمت هاى خدا را براى خود نقمت مى کنیم؟!



 فرمایشات آیت الله بهجت«قدّس سرّه»


مگر ما انسان ها مى گذاریم، همه از نعمت هاى خدادادى یا ساخته ى بشر استفاده کنند و راحت زندگى کنیم؟!

نعمت هاى خدا را براى خود نقمت مى کنیم؟!
مسلمان ها از جهتى که مسلمان هستند چنین نمى کنند، بلکه از جهت حیوانیت، یا بشریّت مى کنند (نه از جهت انسانیّت و مسلمان بودنشان) و هر کدام گناه را به گردن دیگرى مى اندازند؟!

 مگر همین بشر نیست که در روستاهاى محروم با نان خشک تغذیه مى کند؟!

انسانى که نان خشکى او را سیر مى کند، و یا با سبزى و ماست و پنیر مى تواند زندگى کند، این همه حرص و طمع به دنیا و مال دنیا براى چه؟!

چه کسى براى همیشه شاه بوده است؟

خداوند این کارها را مى کند تا بشر بداند که از ناحیه ى خودش نیست و امور به دست دیگرى است.

چهل حدیث خلوت با خالق

- پیامبر صلى الله علیه وآله :
ما عَمِلَ ابْنُ آدَمَ شَیْئاً اَفْضَلَ مِنَ الصَّلاةِ وَ صَلاحِ ذاتِ الْبَیْنِ وَ خُلْقٍ حَسَنٍ ؛(1)
انسان هیچ کارى بهتر از نماز، اصلاح میان مردم و خوش اخلاقى نکرده است.

2- پیامبر صلى الله علیه وآله :
اَلدُّعاءُ مِفْتاحُ الرَّحْمَةِ، وَ الْوُضوءُ مِفْتاحُ الصَّلاةِ، وَ الصَّلاةُ مِفْتاحُ الْجَنَّةِ؛(2)
دعا کلید رحمت، وضو کلید نماز و نماز کلید بهشت است.

3-پیامبر صلى الله علیه وآله :
لا تَزالُ اُمَّتى بِخَیرٍ ما تَحابّوا و اَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّکاةَ وَ اَقْرَوُا الضَّیْفَ، فَاِنْ لَمْ یَفْعَلُوا ابتُلُوا بِالسِّنینَ وَ الْجَدْبِ؛(3)
امتم همواره در خیر و خوبى‏اند تا وقتى که یکدیگر را دوست بدارند، نماز برپا دارند، زکات بدهند و میهمان را گرامى بدارند، پس اگر چنین نکنند به قحطى و خشکسالى گرفتار مى‏شوند.

بقیه در ادامه مطلب ...

ادامه مطلب ...

نظر سنجی..

حسادت یکی از بزرگترین آفات مداحی!

لطفا نظرات خود را در این باب بفرمایید.
دوست عزیز و گرامی شاعر و ذاکر اهل الیت(ع) ایمان غلامی نظر خود را چنین ایراد فرمودند:

سلام.عرض ادب چند نکته ای به نظرم رسید عرض کنم.
یکی از دلایل فقر فرهنگی در مراسمات و جامعه مداحی همین بخل و حسد به هم نوع خودمون یا همین هم لباسامونه به نظر بنده با توجه به آیه معروف کلهم نور واحد باید دریافت که ما هممون دنبال یه چیز اونم نام مبارک سید الشهدا صلوات الله علیه هستیم و یکی از دلایل قیام سید الشهدا این بود که من ودیگر منسوبین بیاد داشته باشیم که قراره سیره وشخصیت ایشان در ما نهادینه بشه حسد از خصلت های شیطان است وما روایات متواتر در این باب داریم اما انشاالله بکوشیم که در این دستگاه ابتدا به خلوص نیت بعد به بهتر برگزاری مراسم و بعدبه شکل و نوع خوندنامون بپردازیم چون این باید در ما جا بیفته که میکرفون و تریبون به ما هیچ چیز در خور شخصیتمون نخواهد داد.ومیدان دادن به هم نوعینمون در دستگاه سید الشهدا وظیفه ما است چون صاحب روضه ومجلس ما نیستیم که بخوایم برای مجلس تصمیم بگیریم و نکته آخر اینکه اگر بنده از خودم شروع کنم و از نظر دادن در مورد این   مداح و آن مداح پرهیز کنم و در جمع های دوستانه جلوگیر این مسئله باشم فکر میکنم یه مقدار در نوع حسادت ها تاثیر خواهد گداشت والسلام علیکم.


دوست بزرگوارشاعر اهل البیت (ع) سید علی احمدی نظرخود راچنین گفته اند:

سلام حسادت برا مداح یعنی نابودی
ولی قربون آقا باز میخره یه جورایی


ذاکر اهل البیت(ع)حاج سید عسگری داداش نژاد چنین دیدگاهی دارند:

بسم الله الرحمن الرحیم
باعرض سلام و خسته نباشید
حسد یک رذیله هست که هرچه ما از فضیلت مورد نظر یعنی تقوی و صداقت و .. دور بمانیم بدان دچاریم
دوست عزیزم فرمودند فقر فرهنگی
با همه احترامی که برای آقا ایمان عزیز قایل هستم باید عرض کنم اصلا ربطی به فقر فرهنگی ندارد
در دستگاه اباعبدالله با وجود اباعبدالله و شهدای کربلا کجا فقر فرهنگی وجود دارد و حال آنکه مشکل از فقر دریافت من و امثال من است
اصل حسد زمانی حاصل می شود که من متاعی را ندارم
و یا از دست یابی به آن محروم یا ناتوان هستم
اما در دستگاه اباعبدالله مشکل کجاست؟
چرا بعضی ها می گویند مداح هستند و حسادت دارند؟
آیا می شود کسی مداح باشد و حسادت هم بکند؟
نه. نمی شود
کسی که مداح است و مداح واقعی و نه فقط در شعار و ظاهر  .نیت او در خفا و انظار رضایت خداست و منظورش نوکری اهل بیت .
پس اگر او رضایت الله مد نظرش باشد از اینکه شخصی بهتر
بخواند یا مجلسش شلوغتر باشد حسد نمی ورزد
غیبت نمی کند
تهمت نمی زند و ...
امید اینکه مداح باشیم . مداح اهل بیت نه مداح مردم
و منظور نظر ما رضایت الله و نوکری برای اهل بیت باشد ایشالله
نه به اسم دم از نوکری بزنیم و دنبال دلالی یا درآمد و ... باشیم
یا حق
سید


مداح اهل البیت(ع) مجتبی اثنا عشری در این باب چنین نظری دارند:
       بسم رب عشق
مطلبتون زیباست.نظرات زیبایی هم از ذاکران عزیز به ثبت رسیده.دم همتون گرم
حقیر فقط یه چیز میگمو بیش ازین وقت شریف رو نمیگیرم
ما برا کی داریم کار میکنیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟
آیا کسانی غیر اهل بیت؟
یا یه جور دیگه بگم
در مورد بعضی از مداحان عزیز این سوال هست که ما برا چی داریم کار میکنیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
به قول بچه ها که دیگه روضه باز نکنم...
اما حرف من یه چیزه
به همون حسینی که ما براش نفس میزنیم ارزش مداحای عزیز فقط تو اخلاصشونه
اگه قرار باشه پیشرفتی هم بکنن فقط به واسطه همین اخلاصه
خود خدا شاهده که تو محرم امسال چی شدو چی برام ثابت شد
ایشالا که اخلاصمون باعث پیشرفتمون بشه و بتونیم معنای کلمه مداحو تو وجودمون پرورش بدیم
برا ماهم دعا کنید


نویسنده وبلاگ کربلایی سعید وحدانی با نام جاهد چنین نظری دارند:
با عرض سلام ، البته بنده حقیر مداح نیستم
ولی بدم نیومد نقل قولی کرده باشم از مولای متقیان
حضرت علی(ع):
"صحة الجسد من قلة الحسد"

حسد چون کم بُوَد، تن سالم بُوَد.

نظر آقای مجتبی اثنا عشری هم یه بیتی از مرحوم سیدجواد ذاکر یادم انداخت:

گر می برندت واصلی  *  گر میروی بی حاصلی
یا "حیدر"


ان شا الله منتظر نظرات شما در این باب هستم .

ان شا الله شاهد شکوه روز افزون عزاداریهای سید الشهدا و ائمه در این مملکت باشیم .

جواب به شبهاتی در مورد عزاداری از دیدگاه آیت الله بهجت(ره)

با توجه به شبهاتی که در زمینه ی عزاداری سیدالشهدا علیه السلام در روزهای اخیر مطرح شده است و نسبتهایی که به برخی از مراجع معظم تقلید داده شده است ، به صورتی تحقیقی نظر آیت الله بهجت دام ظله را برای اطلاع منعکس می نماییم.

لازم به ذکر است که این نظرات از جلد چهارم کتاب استفتاءات ایشان که در تابستان سال 1386 منتشر شده است نقل می گردد:


به ادامه مطلب مراجعه فرمایید....

ادامه مطلب ...

آیا عریان و لخت شدن در مراسم سینه زنی اشکال دارد؟

آیا عریان و لخت شدن در مراسم سینه زنی اشکال دارد؟
 

آیت الله سید علی خامنه ای (حفظه الله)

سوال : آیا برهـــنه به سینه زدن در عزای ائمه (علیه السلام) و بالاخص سالار شهیدان در صورتی که نامحرم نبینید اشکال دارد ؟

جواب : در صورتی که نامحرم نباشد و مستلزم مفسده نباشد برهـــنه شدن و سینه زدن جایز است .

 

آیت الله نوری همدانی (حفظه الله)

 سوال : فلسفه سینه زنی چیست؟ کسی که لباسش را در می‏آورد البته به طوری که نامحرم نبیند و سینه بزند تا اینکه از سینه‏اش خون بیاید حکمش چیست؟


بقیه در ادامه مطلب...

ادامه مطلب ...

چهل حدیث از امام سجاد (ع)

السلام علیک یا سید الساجدین (علیه السلام)

۱- قالَ الاْمامُ عَلىّ بنُ الْحسَین، زَیْنُ الْعابدین (عَلَیْهِ السَّلام) :

ثَلاثٌ مَنْ کُنَّ فیهِ مِنَ الْمُؤمِنینَ کانَ فی کَنَفِ اللّهِ، وَأظَلَّهُ اللّهُ یَوْمَ الْقِیامَهِ فی ظِلِّ عَرْشِهِ، وَآمَنَهُ مِنْ فَزَعِ الْیَوْمِ الاْکْبَرِ:

مَنْ أَعْطى النّاسَ مِنْ نَفْسِهِ ما هُوَ سائِلهُم لِنَفْسِهِ، ورَجُلٌ لَمْ یَقْدِمْ یَداً وَرِجْلاً حَتّى یَعْلَمَ أَنَّهُ فى طاعَهِ اللّهِ قَدِمَها أَوْ فى مَعْصِیَتِهِ، وَرَجُلٌ لَمْ یَعِبْ أخاهُ بِعَیْب حَتّى یَتْرُکَ ذلکَ الْعِیْبَ مِنْ نَفْسِهِ.([۱])

امام سجاد(علیه اسلام) فرمود: سه حالت و خصلت در هر یک از مؤمنین باشد در پناه خداوند خواهد بود و روز قیامت در سایه رحمت عرش الهى مى باشد و از سختى ها و شداید صحراى محشر در امان است:

اوّل آن که در کارگشائى و کمک به نیازمندان و درخواست کنندگان دریغ ننماید.


بقیه را در ادامه مطلب مطالعه فرمایید....

ادامه مطلب ...

ذاکر اهل البیت (ع) محمد رضا پروانیان (ذاکر)




بازی عشق

هیچ بازی جز عشق بازی نیست

گرچه بازی عشق بازی نیست

رقص بوی سر است و چوب بلا

کار طفلان تازه بازی نیست

سر فرود آر به سروری بگذار

که این مقام جای سرفرازی نیست

خنجری از تو حنجری طلبد

چاره جز اینکه سرببازی نیست

وادی عشق سر به سر خطر است

جان من عاشقی بازی نیست

هرچه داری به پای عشق

بیار عاشقی غیر پاکبازی نیست

هرچه دیدی زعشق شکوه مکن

که مجال زبان درازی نیست

خاکیان کودکند کودک را

هنری غیر خاکبازی نیست

بیانات مقام معظم رهبری در مورد قمه زدن


 

من واقعاً می‎ترسم از این که خدای ناکرده، در این دوران که دوران ظهور اسلام، بروز اسلام، تجلّی اسلام و تجلّی فکر اهل‎بیت علیهم الصّلاة والسّلام است، نتوانیم وظیفه‎مان را انجام دهیم. برخی کارهاست که پرداختن به آنها، مردم را به خدا و دین نزدیک می‎کند. یکی از آن کارها، همین عزاداری‎های سنّتی است که باعث تقرّب بیشتر مردم به دین می‎شود. این که امام فرمودند: « عزاداری سنّتی بکنید» به خاطر همین تقریب است. در مجالس عزاداری نشستن، روضه خواندن، گریه کردن، به سر و سینه زدن و مواکب عزا و دسته‎های عزاداری به راه انداختن، از اموری است که عواطف عمومی را نسبت به خاندان پیغمبر، پرجوش می‎کند و بسیار خوب است. در مقابل، برخی کارها هم هست که پرداختن به آنها، کسانی را از دین برمی‎گرداند.

بنده خیلی متأسفم که بگویم در این سه، چهار سال اخیر، برخی کارها در ارتباط با مراسم عزاداری ماه محرم دیده شده است که دست‎هایی به غلط، آن را در جامعه ما ترویج کرده‎اند. کارهایی را باب می‎کنند و رواج می‎دهند که هر کس ناظر آن باشد، برایش سؤال به وجود می‎آید. به عنوال مثال، در قدیم الایام بین طبقه عوام النّاس معمول بود که در روزهای عزاداری، به بدن خودشان قفل می‎زدند! البته پس از مدتی، بزرگان و علما آن را منع کردند و این رسم غلط بر افتاد. اما باز مجدّداً شروع به ترویج این رسم کرده‎اند و شنیدم که بعضی افراد، در گوشه و کنار این کشور، به بدن خودشان قفل می‎زنند! این چه کار غلطی است که بعضی افراد انجام می‎دهند!؟
شما بارها دیده‎اید، کسانی که مصیبتی برایشان پیش می‎آید، بر سر و سینه خود می‎کوبند. این نشانه عزاداری معمولی است. اما شما تا به حال کجا دیده‎اید که فردی به خاطر رویکرد مصیبت عزیزترین عزیزانش، با شمشیر بر مغز خود بکوبد و از سر خود خون جاری کند؟! کجای این کار، عزاداری است؟!
قمه‎زدن نیز همین طور است. قمه‎زدن هم از کارهای خلاف است. می‎دانم عدّه‎ای خواهند گفت: «حق این بود که فلانی اسم قمه را نمی‎آورد.» خواهند گفت: «شما به قمه‎زدن چه کار داشتید؟ عدّه‎ای می‎زنند؛ بگذارید بزنند!» نه؛ نمی‎شود در مقابل این کار غلط سکوت کرد. اگر به گونه‎ای که طیّ چهار، پنج سال اخیر بعد از جنگ، قمه‎زدن را ترویج کردند و هنوز هم می‎کنند، در زمان حیات مبارک امام رضوان اللّه علیه ترویج می‎کردند، قطعاً ایشان در مقابل این قضیه می‎ایستادند. کار غلطی است که عدّه‎ای قمه به دست بگیرند و به سر خودشان بزنند و خون بریزند. این کار را می‎کنند که چه بشود؟! کجای این حرکت، عزاداری است؟! البته، دست بر سر زدن، به نوعی نشانه عزاداری است. شما بارها دیده‎اید، کسانی که مصیبتی برایشان پیش می‎آید، بر سر و سینه خود می‎کوبند. این نشانه عزاداری معمولی است. اما شما تا به حال کجا دیده‎اید که فردی به خاطر رویکرد مصیبت عزیزترین عزیزانش، با شمشیر بر مغز خود بکوبد و از سر خود خون جاری کند؟! کجای این کار، عزاداری است؟!
قمه‎زدن، سنّتی جعلی است. از اموری است که مربوط به دین نیست و بلاشک، خدا هم از انجام آن راضی نیست. علمای سلف دستشان بسته بود و نمی‎توانستند بگویند «این کار، غلط و خلاف است.» امروز روز حاکمیت اسلام و روز جلوه اسلام است. نباید کاری کنیم که آحاد جامعه اسلامی برتر، یعنی جامعه محب ّ اهل‎بیت علیهم السلام که به نام مقدس ولیّ عصر ارواحنا فداه، به نام حسین بن علی علیهماالسّلام و به نام امیرالمؤمنین علیه الصّلاة والسّلام، مفتخرند، در نظر مسلمانان و غیرمسلمانان عالم، به عنوان یک گروه آدم‎های خرافی بی‎منطق معرفی شوند. من حقیقتاً هر چه فکر کردم، دیدم نمی‎توانم این مطلب – قمه‎زدن – را که قطعاً یک خلاف و یک بدعت است، به اطّلاع مردم عزیزمان نرسانم. این کار را نکنند. بنده راضی نیستم. اگر کسی تظاهر به این معنا کند که بخواهد قمه بزند، من قلباً از او ناراضی‎ام. این را من جدّاً عرض می‎کنم. یک وقت بود در گوشه و کنار، چند نفر دور هم جمع می‎شدند و دور از انظار عمومی مبادرت به قمه‎زنی می‎کردند و کارشان، تظاهر – به این معنا که امروز هست – نبود. کسی هم به خوب و بد عملشان کار نداشت؛ چرا که در دایره محدودی انجام می‎شد. اما یک وقت بناست که چند هزار نفر، ناگهان در خیابانی از خیابان‎های تهران یا قم یا شهرهای آذربایجان و یا شهرهای خراسان ظاهر شوند و با قمه و شمشیر بر سر خودشان ضربه وارد کنند. این کار، قطعاً خلاف است. امام حسین علیه السّلام، به این معنا راضی نیست. من نمی‎دانم کدام سلیقه‎هایی و از کجا این بدعت‎های عجیب و خلاف را وارد جوامع اسلامی و جامعه انقلابی ما می‎کنند؟!
اخیرا یک بدعت عجیب و غریب و نامانوس دیگر هم در باب زیارت درست کرده اند! بدین ترتیب که وقتی می‎خواهند قبور مطهر ائمه علیهم السلام را زیارت کنند از در صحن که وارد می‎شوند روی زمین می‎خوابند و سینه‎خیز خود را به حرم می‎رسانند! شما می‎دانید که قبر مطهر پیغمبر صلواة الله علیه و قبور مطهر امام حسین، امام صادق، موسی بن جعفر، امام رضا و بقیه ائمه علیهم السلام را همه مردم ایضا علما و فقهای بزرگ در مدینه و عراق و ایران زیارت می‎کردند. آیا هرگز شنیده‎اید که یک نفر از ائمه علیهم السلام و یا علما وقتی می‎خواستند زیارت کنند خود را از در صحن به طور سینه‎خیز به حرم برسانند! اگر این کار مستحسن و مستحب بود و مقبول و خوب می‎نمود بزرگان ما به انجامش مبادرت می‎کردند؛ اما نکردند.
اخیرا یک بدعت عجیب و غریب و نامانوس دیگر هم در باب زیارت درست کرده اند! بدین ترتیب که وقتی می‎خواهند قبور مطهر ائمه علیهم السلام را زیارت کنند از در صحن که وارد می‎شوند روی زمین می‎خوابند و سینه‎خیز خود را به حرم می‎رسانند! شما می‎دانید که قبر مطهر پیغمبر صلواة الله علیه و قبور مطهر امام حسین، امام صادق، موسی بن جعفر، امام رضا و بقیه ائمه علیهم السلام را همه مردم ایضا علما و فقهای بزرگ در مدینه و عراق و ایران زیارت می‎کردند. آیا هرگز شنیده‎اید که یک نفر از ائمه علیهم السلام و یا علما وقتی می‎خواستند زیارت کنند خود را از در صحن به طور سینه‎خیز به حرم برسانند! اگر این کار مستحسن و مستحب بود و مقبول و خوب می‎نمود بزرگان ما به انجامش مبادرت می‎کردند؛ اما نکردند.
حتی نقل شد که مرحوم آیت الله العظمی آقای بروجردی رضوان الله تعالی علیه آن عالم بزرگ و مجتهد قوی و عمیق و روشنفکر عتبه بوسی را با این که شاید مستحب باشد منع می‎کرد. احتمالا استحباب بوسیدن عتبه در روایت وارد شده است .
در کتب دعا که هست. به ذهنم این است که برای عتبه بوسی روایت هم وجود دارد. با این که این کار مستحب است ایشان می‎گفتند «انجامش ندهید تا مبادا دشمنان خیال کنند سجده می‎کنیم؛ و علیه شیعه، تشنیعی درست نکنند.»
اما امروز وقتی عده‎ای وارد صحن مطهر علی بن موسی الرضا علیه‎الصلاة والسلام می‎شوند خود را به زمین می‎اندازند و دویست متر راه را به طور سینه‎خیز می‎پیماند تا خود را به حرم برسانند! آیا این کار درستی است؟ نه؛ این کار غلط است. اصلا اهانت به دین و زیارت است. چه کسی چنین بدعت‎هایی را بین مردم رواج می‎دهد؟ نکند این هم کار دشمن باشد! اینها را به مردم بگویید و ذهن‎ها را روشن کنید.
دین، منطقی است. اسلام، منطقی است و منطقی‎ترین بخش اسلام تفسیری است که شیعه از اسلام دارد؛ تفسیری قوی. متکلمین شیعه هر یک در زمان خود مثل خورشید تابناکی می‎درخشیدند و کسی نمی‎توانست به آنها بگوید «شما منطقتان ضعیف است.»(۱)
 

نماز نخوانند، اما قمه بزنند!

کسی که با مسائل کشور شوروی سابق و این بخشی که شیعه‏نشین است – جمهوری آذربایجان – آشنا بود، می‏گفت: آن وقتی که کمونیست‎ها بر منطقه آذربایجان شوروی سابق مسلط شدند، همه آثار اسلامی را از آن ‏جا محو کردند؛ مثلاً مساجد را به انبار تبدیل کردند؛ سالن‎های دینی و حسینیه‏ها را به چیزهای دیگری تبدیل کردند و هیچ نشانه‌ایی از اسلام و دین و تشیع باقی نگذاشتند؛ فقط یک چیز را اجازه دادند و آن «قمه‎زدن» بود! دستورالعمل رؤسای کمونیستی به زیردستان خودشان این بود که مسلمانان حق ندارند نماز بخوانند؛ نماز جماعت برگزار کنند؛ قرآن بخوانند؛ عزاداری کنند؛ هیچ کار دینی نباید بکنند؛ اما اجازه دارند که قمه بزنند! چرا؟ چون خود قمه‎زدن، برای آنها یک وسیله تبلیغ بر ضد دین و بر ضد تشیع بود! بنابراین، گاهی دشمن از بعضی چیزها این‏گونه علیه دین استفاده می‌کند. هر جا خرافات به میان بیاید، دینِ خالص بدنام خواهد شد.(۲)
 
منبع:
۱- فرازهایی از بیانات مقام معظم رهبری در جمع روحانیون استان «کهگیلویه و بویر احمد» در آستانه ماه محرّم ۱۷/۰۳/۱۳۷۳ .
۲- بیانات رهبری در دیدار عمومی با مردم مشهد در اول فروردین ۱۳۷۶٫

دیدن رویت(مناجات با امام زمان عج )

با عرض سلام و احترام یه مناجات زیبا از اشعار زنده یاد ذاکر در باب امام زمان (عج) و شور امام حسین (ع)


 

sahel-talabi 

 

ان الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاة
بیا در کشتی نجات حسین اگر ساحل طلبی
باچراغ هدایتش ره برو اگر منزل طلبی
ره عشق خدا ره عشق حسین بن علیست
به کجا میرسی اگر ره عشق از عاقل طلبی
بیا در کوی حسین و می بزن از روی
حسینبیا در خیمه حسین چرا ره باطل طلبی
ان الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاة
حسین حسین حسین حسین حسین حسین حسین

 

 


 

 


 

دیدن رویت(مناجات با امام زمان عج )

 

حبیب دل به خدا،غیر تو حبیب ندارم

ملول عشق توام،غیر تو طبیب ندارم

به شوق دیدن رویت به هرطرف بدویدم

ولی در این که از دیدنت نصیب ندارم

میان جمع غریبم حبیب من

ز عنایت نوازشی که،انیسی من غریب ندارم

یابن الحسن یابن الحسن یابن الحسن

{من چیزی ندارم بدم،همینی که هستم گرو میدم،همینی که دارم بهت میدم،خودت یه عنایتی بکن}

غریب تر به منی از من ای غریب زمانه

من غریب رهی سوی تو غریب ندارم

هزار بار توبه نمودم هزار بار بشکستم

به غیر اشک مطاعی من منیب ندارم

بیا بیا یبن الزهرا بیا بیا یبن الزهرا

غریب آقا غریب آقا غریب آقا

 

اجراشده توسط زنده یاد سیدجوادذاکر_قم_جلسه خصوصی

عزادار حقیقی

عزادار حقیقی

عزادار حقیقی

عزاداری چیست؟
ارزش و نقش عزاداری
مراتب عزاداری و عزاداران

عزاداری چیست؟

عزاداری از مقوله یاد و ذکر است. یاد کسی که به مصیبتی دچار شده است و یاد کسی که به علل طبیعی و غیر طبیعی از قبیل قتل، حادثه و امثال اینها از دنیا رفته است.

شکی نیست که انسان موجودی است که طبیعتاً فراموشکار است و نسبت به چیزهایی که توجه به آنها برایش مفید است، دچار غفلت می شود. در این مواقع یادآوری و تذکّر آن چیز انسان را از ابتلا به حوادثی برایش مضرّ است نجات می دهد و از آثار خوب توجه به آن چیز مفید، بهره مند می سازذ.

یکی از قوانین مهم خلقت این است که هر چیزی که برای سعادت دنیا و آخرت انسان مفید، لازم و ضروری باشد،غفلت از آن انسان را دچار خسران دنیوی و یا اخروی می کند و به همین دلیل لازم است به هر وسیله ممکن او را متوجه آن چیز مهم کرد و غفلت او را بر طرف ساخت.

بقیه در ادامه مطلب...

ادامه مطلب ...

مراتب عزاداری

مراتب عزاداری

مراتب عزاداری

مرتبه اول عزاداری
مرتبه دوم عزاداری
مرتبه سوم عزاداری
مرتبه چهارم عزاداری

مرتبه پنجم عزاداری ( آخرین مرتبه)

مرتبه اول عزاداری

بقیه در ادامه مطلب...

ادامه مطلب ...

اقامه عزای امام حسین (ع)

اقامه عزای امام حسین (ع)

اقامه عزای امام حسین (ع)

علت ترغیب ائمه به اقامه عزای حسین (ع)
ثواب بکاء و گفتن و خواندن مرثیه و اقامه مجلس عزاء

عزادار حقیقی چه کسی است؟
داخل شدن کمیت بر امام صادق(ع)
فرموده امام رضا (ع)
آشامیدن آب ، یاد کردن امام حسین(ع) و لعن ِ قاتل او
کسانی که تا آخر عمرشان مدام می گریستند

 

علت ترغیب ائمه به اقامه عزای حسین (ع)

بقیه در ادامه مطلب..

ادامه مطلب ...

شهادت حضرت اباالفضل العباس (ع)

شهادت حضرت اباالفضل العباس (ع)


حضرت عباس علیه السلام که اکبر اولاد ام البنین و پسر چهارم امیرالمؤمنین علیه السلام بود و کنیتش ابوالفضل و ملقب به سقا و صاحب لوای امام حسین علیه السلام بود، چنان جمال دل آرا و طلعتی زیبا داشت که او را ماه بنی هاشم می‌گفتند و چندان جسیم و بلند بالا بود که بر پشت اسب قوی و فربه بر نشستی پای مبارکش بر زمین می‌کشیدی. او را از مادر و پدر سه برادر بود که هیچکدام را فرزند نبود. ابوالفضل علیه السلام اول ایشان را به جنگ فرستاد تا کشته ایشان را به بیند و ادراک اجر مصائب ایشان فرماید. پس از شهادت ایشان به نحوی که ذکر شد بعضی از ارباب مقاتل گفته‌اند که چون آن جناب تنهائی برادر خود را دید به خدمت برادر آمده عرض کرد ای برادر آیا رخصت می‌فرمائی که جان خود را فدای تو گردانم؟ حضرت از استماع سخن جانسوز او به گریه آمد و گریه سختی نمود، پس فرمود ای برادر تو صاحب لوای منی چون تو نمانی کس با من نماند. ابوالفضل علیه السلام عرض کرد سینه‌ام تنگ شده و از زندگانی دنیا سیر گشته ام و اراده کرده ام که از این جماعت منافقین خونخواهی خود کنم.حضرت فرمود پس الحال که عازم سفر آخر گریده ای‏‏، پس طلب کن از برای این کودکان کمی از آب، پس حضرت عباس عَلَیْه السًَلام حرکت فرمود و در برابر صفوف لشکر ایستاد و لوای نصیحت و موعظت افراشته و هر چه توانست پند و نصیحت کرد و کلمات آن بزر گوار اصلاً در قلب آن سنگدلان اثر نکرد.

لاجرم حضرت عباس عَلَیْه السًَلام به خدمت برادر شتافت و آنچه از لشکر دید به عرض برادر رسانید.کودکان این بدانستند بنالیدند و ندای العطش العطش در آوردند، جناب عباس عَلَی‍‍ْه السًَلام بی تابانه سوار بر اسب شده و نیزه بر دست گرفت و مشگی برداشت و آهنگ فرات نمود شاید که آبی به دست آورد.پس چهار هزار تن که مو کل بر شریعة فرات بودند دور آن جناب را احاطه کردند و تیرها به چلة کمان نهاده و به جناب او انداختند، جناب عباس عَلَیْه السًَلام که از پستان شجاعت شیر مکیده چون شیر شمیده بر ایشان حمله کرد و زجز خواند

حَتّی اُورای فِی الْمَصالیتِلِقا
اِنّی اَنَا الْعّباسُ اَغْدُوا بِالسَّقا

لا اَرْهَبُ الْمُوْتَ اِذشا الْمَوتُ زَقَا
نَفْسی لِنَفْس الًمُصطَفَی الطُّهرْوَقا
وَ لا اَخافُ الشَّرَ یَو‎ْمَ الْمُلْتَقی

و از هر طرف که حمله می کرد لشکر را متفرق می ساخت تا آنکه به روایتی هشتاد تن را به خاک هلاک افکند، پس وارد شریعه شد و خود را به آب فرات رسانید چون از زحمت گیر و دار و شدت عطش جگرش تفته بود خواست آبی به لب خشک تشنة خود رساند دست فرا برد و کفی از آب برداشت تشنگی سیدالشهداء عَلَیْه السلام و اهلبیت او را یاد آورد ‌آب را از کف بریخت:

بقیه در ادامه مطلب...
ادامه مطلب ...