«ما امشب علیه عایشه اعلام جنگ می کنیم(!)» این عبارت به مثابه اسم رمزی بود که توسط یک شبکه تلویزیونی از لندن به عالم اسلام مخابره شد. در لندن جشن کوچکی با حضور جمعیتی کمتر از پانزده-بیست نفر برگزار شد و شرکت کنندگان در این مراسم به توهین علیه عایشه پرداختند. تصاویر این جشن به همراه سخنرانی یاسر الحبیب، روحانی کویتی مقیم لندن، به سرعت در برخی شبکه های خبری و شبکه های اجتماعی توزیع شد و ماهیگیران حرفهای آمدند تا از این آب گلآلود، ماهیهای بزرگ خود را صید کنند...
آغاز هفته وحدت میان مسلمانان جهان را به همه تبریک عرض میکنیم
به گزارش خبرگزاری اهل بیت(ع) ـ ابنا ـ «عصام العماد» استاد دانشگاه الازهر مصر، در جمع دانشجویان شرکت کننده در ضیافت اندیشه قرآنی، دانشگاه صنعتی همدان درباره اصول و اعتقادات وهابیت افزود: مهمترین و اساسیترین اختلاف وهابیون و شیعیان بر سر امیرالمومنین (ع) است که این مساله در طول نسلهای متوالی به صورت تقلیدی ادامه مییابد، اما من با شناخت و تحقیق فراوان درباره زندگی حضرت علی(ع) تغییر عقیده داده و شیعه شدم.
وی درباره شکلگیری فرقه وهابیت اظهار کرد: من معتقدم آمریکا و انگلیس حامیان وهابیت هستند و مشکل وهابیون این است که راه خود را گم کردهاند.
عصام العماد تصریح کرد: از اشکالات دیگر وهابیون این است که اهلبیت(ع) را به هیچ عنوان قبول ندارند و اگر کسی به اهلبیت(ع) علاقه ورزد از وهابیت طرد میشود.
وی درباره رابطه با خانواده وهابی خود ادامه داد: تلاشهای فراوانی کردم که نظر آنان را نسبت به وهابییت تغییر دهم، اما متاسفانه موفق نشدم.
این وهابی شیعه شده خاطرنشان کرد: بیداری یعنی بصیرت و نگرش افراد قبل و بعد از بیداری تغییر میکند، این بیداری که در عربستان، بحرین و یمن ایجاد شده باعث به وجود آمدن همبستگی در بین جوامع آنان شده است.
عصامالعماد بزرگترین اشتباه وهابیت را تفسیر اشتباه لغات عنوان و خاطرنشان کرد: با تفسیر اشتباه میتوان قرآن را ۱۸۰ درجه تغییر داد و مشکل محمدعبدالوهاب این بود که قرآن را بر اساس لغتنامه اعراب و نه بر اساس لغتنامه قرآنی تفسیر کرد و همان اشتباهی را کرد که خوارج با تفسیر اشتباه خود از قرآن کردند.
وی ادامه داد: اعتقاد وهابیت به شرک بودن توسل به بقاع متبرکه و حرم اهل بیت(ع) اشتباه در تفسیر کلمات وهابیت است، چراکه دشمنان درصدد بودند تا برای شیعه مشکلاتی را فراهم کنند و در این زمینه وهابیون به گمراهی کشیده شده و در کتابهای خود به جای خداشناسی به قبرشناسی رسیدند تا جایی که قبل از شیعه شدنم اینقدر در مورد این مسائل با سایرین صحبت میکردیم که من زمانی متوجه شدم به سمت مشکلات روانی حرکت کرده و اعتقادات اسلامی ما در حال گرایش به قبور است.
این مستبصر یمنی الاصل تصریح کرد: در وهابیت به قرآن توجه شده، اما به عمق و مفاهیم آن توجهی نمیشود.
وی گفت: کتابی از شیخ مفید درباره اهل بیت(ع) را به من سپردند و خواستند که نقد و تحلیل محکمی را برای این کتاب و مضامین آن بنویسم و معتقد بودند با نوشتن نقد بر این کتاب شیعه نابود خواهد شد، ولی من پس از مطالعه آن شیعه شدم.
عصامالعماد بیان کرد: دلیل گرایش من به مذهب شیعه این است که شیعه از عمق اسلام برآمده است.
قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم :لو ان الریاض اقلام و البحر مداد و الجن حساب و الانس کتاب ما احصوا فضائل علی بن ابیطالب(ع)
حضرت رسول الله(ص) فرمودند:اگر درختان قلم و دریاها مرکب و جنییان حسابگر و انسان ها نویسنده شوند نمی توانند امتیازات و برتری علی بن ابیطالب(ع) را شماره کنند.
منبع:مناقب ص18طبع ایران سنه 1313 و کفایه الطالب کنجی شافعی ص 123
انتقال به (حریمله)
پدر محمد بن عبد الوهاب از محل اصلی خود به نام عیینه به بخش حریمله منتــقل شد و در آنجا زیست تا در سال 1143 مرگ او فرارسید. او از فرزند خود راضـــــی نبود و پیوســته او را سرزنش میکرد. حتی برادرش سلیمان بن عبد الوهاب از مخالفان سر سخت وی بود و بعدها کتابی در رد اندیشههای او نوشت. وقتی پدر فوت کرد، او محیط را برای اظهار عقاید خود بی مانع دید، ولی با هجوم عمومی مردم حریمله روبرو شد و نزدیک بود کــــــه خونش را بریزند. ناچار از آنجا به زادگاه خود عیینه باز گشت، پس از ورود به زادگاهش با امیر آنجا به نام عثمان بن معمر پیمان بست که هر یک از آن دو، بازوی دیگری باشد و امیر اجــازه دهد او عقاید خودرا بی پرده مطرح کند. شاید نتیجه آن، این باشد که امیر بر همه امیر نشینهای منطقه نجد که عیینیه نیز یکی از آنهاست تسلط یابد.
نقل شده است که یک نفر یهودی، در زمان حضرت امیر(ع) به قصد طعن و سرکوفت مسلمانان به حوادث نامطلوب صدر اسلام اشاره کرده و میگوید: «ما دُفِنْتُمْ نَبیَّکُمْ حَتّی اًّخْتَلَفْتُم فیهِ»؛ هنوز پیغمبرتان را دفن نکرده بودید که دربارهاش اختلاف کردید.
امیرالمؤمنین(ع) به او جواب خیلی عجیبی
میدهد، ایشان میفرماید: «اًّنّما اًّخْتَلَفْنا عَنْهُ لا فیهِ
وَلکِنَّکُمْ ما جَفَّتْ أَرْجُلَکُمْ مِنَ البَحْرِ حَتّی قُلْتُمْ
لِنَبِیِّکُمْ: اًّجْعَلْ لَنا اًّلهاً کَما لَهُمْ الهََْ، فَقالَ:
اًِّنَّکُمْ قومٌ تَجْهَلُونَ»;{1} ما درباره پیغمبر(ص) اختلاف نکردیم،
اختلاف ما درباره دستوری بود که از پیغمبر ما رسیده بود. ولی شما هنوز
پایتان از آب دریا خشک نشده بود که از پیغمبرتان خواستید که همان اصل اول
توحیدتان را زیر پابگذارید، گفتید برای ما بتی بساز مثل اینها سپس فرمود
شما گروهی نادان هستید/
پاسخ 2:به عقیده مسلمانان، قرآن
کریم در طول 23 سال به مناسبتهای گوناگون از جانب خداوند بزرگ نازل شده و
به وسیله پیامبر اکرم(ص) تنظیم و به دستور ایشان یادداشت گردیده است. با
نزول هر یک از آیات، پیامبر(ص) جای آن را مشخص میفرمود . و به این ترتیب
آیات قرآن به ترتیب نزول آنها قرار گرفته است، زیرا نخستین سورهای که نازل
شده سوره علق است در حالی که در آغاز قرآن قرار نگرفته است و گاه یک آیه
مکی در سورهای که بیشتر آن مدنی است، گنجانده شده است و گاه بر عکس در وسط
پارهای از آیات که مضامین آن فقهی است، مسایل اعتقادی قرار گرفته است/
یکی
دیگر از ویژگیهای قرآن، بیان تمامی مسایل گوناگون فقهی، اعتقادی، تاریخی و
اخلاقی است: «...لا رَطْبٍ وَ لا یابِسٍ اًّلاّ فی کِتابٍ مُبینِ»{2} و
این ویژگی جامعیت، از مصادیق اعجاز قرآن است. قرآن کریم در جای دیگری
میفرماید: «وَ لَقَدْ صَرَّفْنا لِلنّاسِ فی هذَا القرآنِ مِنْ کُلِّ
مَثَلٍ...»;{3} ما برای مردم در این قرآن از هر نمونهای - چیزی - بیان
کردیم/
از این رو قرآن، اصول کلی را بیان فرموده است اما تبیین جزییات را به عهده پیامبر(ص) نهاده است/
قرآن،
در بسیاری موارد از کنایه، مجاز و استعاره نیز استفاده کرده است. به گفته
علمای علم معانی و بلاغت به کنایه سخن گفتن، از تصریح بهتر و رساتر است/
بنابراین
در قرآن به نام افراد و یا جزییات کمتر اشاره شده چنان که نامهای
پیامبران بلکه اسامی صحابه و یاران پیامبر نیز نیامده است. آنچه از نگاه
قرآن اهمیت دارد، ضرورت نبوت و امامت است اما تعیین مصداق آن، به شیوههای
دیگر واگذار شده است/
اگر در قرآن نامی از بیشتر پیامبران برده نشده
است، - تنها 26 تن نام برده شدهاند - دلیل آن نیست که آنان پیامبر یا
رسول نبودهاند زیرا قرآن خود میفرماید: «وَ لَقَدْ أرْسَلْنا رُسُلاً مِنْ
قَبْلِکَ مَنْهُمْ مَنْ قَصَصْنا عَلَیْکَ وَ مِنْهُمْ مَنْ لَمْ نَقْصُصْ
عَلَیْکَ...»;{4} پیش از تو رسولانی فرستادیم که سرگذشت گروهی را برای تو
ذکر کردیم و سرگذشت گروهی را ناگفته گذاشتیم/
البته نام برخی از
پیامبران به صورت اشاره و کنایه آمده است، به طور مثال نام اشموئیل با
عنوان «وقال لهم نبیّهم»{5} آمده و نام حضرت خضر به عنوان «فَوَجَدا
عَبْداً مِنْ عِبادِنا»{6} ذکر شده است/
پاسخ 3: قرآن کریم
درباره هیچ کس پس از پیامبر اکرم(ص) به اندازه حضرت علی سخن نگفته است،
گرچه نام آن حضرت در قرآن به صراحت نیامده است، اما با عناوین و عبارات
گوناگونی که از تصریح کردن به نام آن حضرت تأثیر بیشتری دارد، به آن حضرت
اشاره نموده است مانند:
الف) «اًّنَّما وَلِیُّکُمْ الله وَ
رَسُولُهُ والّذینَ آمَنُوا الّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاَْ وَ یُؤتُونَ
الزَّکاَْ وَ هُمْ راکِعُونَ»;{7} ولی شما خدا و رسول خدا و کسانی هستند که
ایمان آوردهاند و نماز را به پاداشته و زکات را در حال رکوع پرداخت
مینمایند/
ب) آیه مباهله: «قُلْ تَعالَوا نَدْعُ أَبْنأَنا وَ
أبْنأَکُمْ وَ أنْفُسَنا وَ أنْفُسَکُمْ»;{8} ای رسول بگو بیایید بخوانیم
فرزندانمان را و فرزندانتان را و جانمان را و جانتان را... در این آیه از
علی به عنوان جان رسول خدا یاد شده است/
ج) «مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتابِ»;{9} این آیه، علی(ع) را کسی معرفی مینماید که تمام علم کتاب نزد اوست/
د) «أَطیعُوا الله وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الأَمْرِ مِنْکُمْ».{10}
بنا
به این آیه شریفه هم، حضرت علی(ع) ولی امر بوده و اطاعت از او همتراز
اطاعت از خدا و رسول دانسته شده است و دهها آیه دیگر که در جای خود بحث
شده و به اثبات رسیده است/
آنچه یادآوری شد، گویای این واقعیت است
که در قرآن کریم، اگر چه نام حضرت علی برده نشده است اما تعبیراتی بهتر به
جای تصریح به نام آن حضرت آمده است و نباید گمان کرد چون قرآن از آن حضرت
نام نبرده پس ولایت ایشان اهمیتی ندارد چرا که اگر به قرآن و دستورهای آن
از این منظر بنگریم، باید بسیاری از احکام و عقاید که از اهمیت خاصی نزد
مسلمانان برخوردار است، از اهمیّت چندانی برخوردار نباشد، در حالی که چنین
نیست/
از دیدگاه مسلمانان پیروی از آنچه پیامبر فرموده است واجب
است، چون دستورهای آن حضرت مانند فرمانهای خداوند است. قرآن میفرماید:
«...ما أتاکُمُ الرّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکُمْ عَنْهُ
فَانْتَهُوا...»;{11} آنچه رسول حق دستور دهد، بگیرید و هر چه نهی کند،
واگذارید/
یکی از دستورهای بسیار مهم پیامبر(ص) که در جهت تفسیر و
تبیین آیات یاد شده صادر شده است، اطاعت و پیروی از علی است که او را مدار
حق و ولی و سرپرست مسلمانان پس از خودش معرفی فرموده است.
پی نوشت"
[1]. نهجالبلاغه، حکمت 317/
[2]. سوره انعام، آیه 59/
[3]. سوره اسرأ، آیه 89/
[4]. سوره غافر، آیه 78/
[5]. سوره بقره، آیه 248/
[6]. سوره کهف، آیه 65/
[7]. سوره مائده، آیه 55/
[8]. سوره آل عمران، آیه 61/
[9]. سوره رعد، آیه 43/
[10]. سوره نسا، آیه 59/
[11]. سوره حشر، آیه 7/